
سرمو اوردم بالا ادرین دستم گرفت میخواست گازم بگیره.که یهو الیا اومد.اوه الیا تو اینجا چیکار میکنی؟الیا:خب معلومه میخواستم ببینم اینجا چیکار میکنی؟مرینت: هیچی میخواستم ببینم همه چیز مرتبه.یهودیدم الیا به ادرین زل زده.الیا:ببینم چرا ادرین و لوکا دندون نیش دارن؟مرینت:چیبییییییی الیا اقای داماکلیس و خانم بوستیه کلمو میکنن
نباید میفهمیدی!الیا:چیو اینکه خونااشامن؟مرینت:حالا که فهمیدی سعی کن کسی نفهمه.الیا:باشه.مرینت:الیا من میرم اونور تر مراقب بچه ها باشم.الیا:باشه.مری:خدا کنه الیا به بچه ها چیزی نگه که یهو یه چیزی دیدم.یه گل رز.خیلی خوشگل بود.ولی چرا میدرخشید؟دفتم جلو تا بکنمش ولی پودر شد.
یهو احساس کردم سایه کسی پشت سرمه.برگشتم کسی نبود.دوباره برگشتم ببینم گله کجا رفت یه روح کوچولوی قرمز جلوم بود.تیکی:سلام اسم من تیکیه!.مرینت:حتما دیوونه شدم.توهم زدم میدونم.بعدم میخواستم با تفنگ میخصوص خوناشاما بکشمش(یه تفنگه که اگه باهاش به طرف ادمای عادی شلیک کنی چیزی نمیشه و فقط به خون اشاما اسیب میزنه)
دیدم هیچی بهش نمیخوره.یهو داشت میومد جلو جیغ زدم.خانم بوستیه اومدن ببینن چی شد.دیدن کسی نیست.بوستیه:مرینت چرا جیغ زدی؟مرینت:هی هیچ هیچی فقط کرم بود ترسیدم.بوستیه:باشه اگه مشکلی بود بگی.مرینت: باشه.چرخیدم اون موجود دوباره جلوم بود دیگه برام طبیعی شد.
خب پس که گعتی اسمت تیکیه!تیکی:اره چطور؟مرینت:سکتم دادی حالا تو چی هستی؟چیکار میکنی؟تیکی:من یه روح کوچولو هستم که میتونم تورو به قهرمان تبدیل کنم؟!مری:چی قهرمان.؟هههههه قهرمان مگه مال داستانا نیست؟تیکی:نه حدود 56000 ساله قهرمانا وجود دارن.مری:اوک.وایسا چی ؟تیکی :فقط کافیه.بهم بگی تیکی خال ها روشن!و اها یادم وفت بگم هربار که میخوام اینو بگی باید تمرکز کامل داشته باشی.
برای ادامه لایک.کامنت.
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
سلام عالی
میشه توی نظر سنجی به _🍭_ رای بدین ممنون می شوم
اسامی شرکت کننده ها💞🌸 💞ᴊᴜʟɪᴀシ︎ Haruka ˢʰⁱⁿ♡ʰᵉ پارک لیو Jisoo ʀᴀᴄʜᴇʟ꧂ __🍭__ yung Roo♡
لینکشو می ذارمتو پیج مجری کیم
عالی
میسی
سازنده فالوت کردم بفالو پیلیز😐🤝
بک
اوکی.