10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♚enna♚ انتشار: 4 سال پیش 204 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام خب پارت ۱۳ خب برید بخونید مث همیشه باید بترکونید دیگه💜🌌
آنچه گذشت(با جیهوپ رفتیم بیرون جیمینم اومد جیهوپ خیلی تیپ زده بود که محکم گرفته بودیمش)
_😁حالا واسه چی انقد خوشتیپ کردی هوپی؟...جیمین_راس میگه اومم بگو بگو +اه زن و شوور ریختین سرم ها.همینجوری تیپ زدم ..جیمین_😂دختری کشیی+جیمیننن_😁خو راس میگه...+پوف کجا بریم؟_سینما سینمااا..جیمین_شهربازی+😂خوشم میاد اصن شبیه هم نیستین و با هم ازدواج کردین😁_😏تفاهم زیاد دردسر میاره😏...+خب میریم سینما .......
رفتیم سینما کلا من که فقط میخوردم و یزی از فیلم نفهمیدم ولی فیلمه انگاری کمدی بود...
+انا یه نوشیدنی هم به ما بده همه را خوردی_اوم خو نمیخورید بیا جیمین میخوری؟؟...جیمین_خودت بخور عزیزم_بیا نمیخوره+میخوره جیمین بخور_بفرما من پاپ کرن مخولم+😂پس بگو چرا کوک خوراکی ها را قایم میکنه_😐حالا یه کوچولو خوردماااا....+باشه اصن دیگه چیزی نمیگیم فیلم زیبا ترها_🙂فیلمممم.......
بعد دیدن فیلم اومدیم بیرون و به پیشنهاد جیمین شهربازی رفتیم و سولر چیزای باحالش شدیم و چون من از ارتفاع میترسم سوار چیزای بلند نشدیم....
ساعت تقریبا ۶ غروب بود که پیاده و اروم به سمت خونه حرکت کردیم.........
رسیدیم خونه کسی نبود_اهمم یالاه+چی؟_هان اها نه صدا کردم(اخه یالاه و فارسی کف)....
تهیونگ نشسته بود توی پذیرایی و با شوگا که خواب بود داشت PS4 بازی میکرد_شوگا که خوابه با کی بازی میکنی ته ته+خودم😋_😂وایسا الان منم میاممم......
رفتم تو اتاق خودمون جیمین خسته بود رو تخت دراز کششیده بود....لباسمو عوض کردم خواستم برم که +انا کجا؟_امم میرم با ته PS4 بازی کنم+هنوز انرژی داری من که خیلی خستم_من با انرژیمم پاینده باش اناا...و رفتم روی تخت به پشت دراز کشیدم و با موهای جیمین بازی میکردم_جیمین!+جونم؟_ام میگم تو از اینکه ام اصن ولش کن حس میکنم یه کوچولو ناراحتی+نه ازین که خونه نیستم ناراحتم قشنگمم
_اوهوم یه خورده استراحت کن منم برم با ته بازی کنم......
رفتم رو مبل نشستم شوگا خواب بود _هیونگ خوابی پوفف بده من.
نشستیم نزدیک یه ساعت با ته بازی کردیم کلی هم سر و صدا که اخرش شوگا بلند شد یه فحش بهمون داد و رفت تو اتاقش😁............ته_😂وایی خیلی خوب بود نانا میگم من خسته شدم بسه برا امروز_اره منم خسته شدم ...............رفتم تو اتاق که جیمین خواب بود کنارش دراز کشیدم و گوشیمو در اوردم هلیا پیم داده بود ..هلیا(سلام عاجی خوبی خبرو شنیدم خودتو ناراحت نکن عزیزم خوش باشید)من(ممنونم خوبی؟جیوو خوبه اوضاع چطوره؟)هلیا(هیچی والا تو بگو جیمین چیزی نمیگه باز؟)من(نه😂چی بگه مثلا خیلی مهربونه چی میخواد بگه؟)هلیا(میگم چیزه از طرف کمپانی یه پیام اومد اونو فرستادم واسه ار ام نگفته بهت)من(چی بوده پیامه؟)هلیا(آم خب ار ام صلاح بدونه میگه)من(باشه عزیزم من رفتم بپرسمم)هلیا(بای)..........
حوصلم سر رفته بود جین خونه نبود بهش پیام دادم (هیونگ کجایی) جین(بیرونم)من(هیونگ میشه یه چی برام بگیری) جین(نکنه تو هم شیر موز میخوای😂)من(نه خوراکی میخوام اینا بهم نمیدنن) جین(باشه میگیرم قشنگم)من(مرسی هیونگ جونم بوج)................
گوشیو گذاشتم کنارو دراز کشیدم داشتم به صورت جیمین نگاه میکردم.....یه روزی آرزوم بود باهاش باشم اصن باورتون میشه آرزوم بود برم کنسرتشون الان الان شدم همسرش خیلی نزدیک خیلی خیلی ................
یهو جیمین چشاشو باز کرد و نگام کرد+😄اینکه از خواب بلند لشم و پرنسس نگام کنه آرزوم بود _😁برآورده شد+هواوممم.....یهو صدای در اومد جین اومد خونه جیمینم پا شد تا بریم تو پدیرایی منم با کله رفتم دنبال خوراکیممم🙂_هیونگگ خوراکیم کوشش امم اخ جون+بیاا اینه اینم ماله کوکیه_هومم به به الان بهش میدم +تتیش ای الان میوفتم _اروم هیونگ هیجان داری😂.....رفتم شیر موز کوکیو بهش دادم و اومدم با خوراکیام نشستم به خوراکیام نگاه میکردم که جیمین و جین و ته اومدن ار ام هم با یه فیلم ترسناک جدید_فیلم اخ جونم+تو چیزی از فیلمو که نمیفهمی که فقط میخوری_😂حالا یه بار بودااا
نشستیم آر ام فیلمو گذاشت اولش چیزی نبود وسطاش که رسید جین همش داد میزد😂
و منم که یکم خل میزنم از ترس میخندیدم😂😁
و جیهوپ هم بالا و پایین میپرید.جیمین هی دستشو جلو چشاش میگرف😁
همه خلاصه ترسیده بودیم.
به جز کوک و ته که خوراکی میدادن بهمون....
_یااا خدااا....+😂چی شد_یه لحظه حس کردم اون عروسکه این جاس😐....
فیلم که تموم نشده بود بچه ها به ار ام اعتراض کردیم که بره و فیلم بهتری بیاره قلبمون اومد تو دهنمون😐
گف میره اتاقش تا یه فیلم عاشقانه درام دانلود کنه و بیاد من اینو مبل نشسته بودم جینم روی اونکی مبل نشسته بود بقیه بچه ها هم یکی رف آب بخوره یکی رف WCاره دیگه تا اینکه.......
تا اینکه چشمم خورد به یه سوسک بزرگ ..._وایی....و پریدم بغل جین وسوسک و را نشونش دادم
اونم که از من ترسو تر پشت من قایم شد...
_جیمین بیا الان ما میخورهه😲...جیمین اومد که یهو از دهنم پرید_نکنه ازون بال داراس😲+وایی....و دوید رو مبل نشست ته ته و صدا کردیم که با کوکی اومدن و ته که رف WCکوکی هم تا سوسکو دید رف رو پله ها وایستاد×سمت من نیااا برو اون ورر_وای خدا یه مرد تو خونه نداریمم عرر+😂انگاری نه_وای خدا یه سوسک گنده داره همینجوری تو خونه واییی سمت من نیا ..راه میره اینم از این مردان دلاور😐...جیهوپ_چی شده؟ چرا فرار میکنید؟_حمله شد بهمون با سوسک ...هوپی_کوو😲_بیا بشین رو مبل شاید خودش رف خونشون....
که یهو آر ام اومد که فیلمو بزاره تا سوسکو دید گف_بخدا اون الان ازتون ترسیده شما بزرگ تر از سوسکه اید بعد میترسید_ار ام من نمیترسم بدم میادد😦.....آر ام با دمپایی کشتش که ته از WCاومد بیرون×چی شد کشتینش؟_اره نامجون دلاور کشتش×قاتلاا بیچاره گناه داش_بیشتر من الان گناه دارم×برا چی_برا اینکه کوک و جیمین رفتن آشپزخونه و خوراکی ها را بیارن مطمینم دارن میخورنن🤗×😂منم برم بهشون بپیوندمم
.........
شوگا که خوابید بقیه هم به کوک و جیمین پیوندیدن😁
منو نامجون موندیم نشستیم فیلمو ببینیم ...
جاهای خیلی احساسی و عاشقانش دو تامون عوق میزدیمم_حالا نمیشد یکم رمانتیک باشه اه+نیافتم همون فیلم ترسناکه بهتر بوداا😂_مونی میگم هلیا گف پیام از طرف کمپانی را برات فرستاده توش چی بوده؟+آمم خب خوب بود گفتی ام راستش همین فردا بلیت داریم منو تو به عنوان نماینده از طرف اعضا و گروه بی تی اس میریم ترکیه...._اون وخ الان میگی بهم؟یهویی فردا میگفتی +نه میخواستم همه باشن بگم_الان بگو لطفااا+چشش..
پسرااا....بیاین کارتون دارمم×هوم چی شده کی عاشق کیع؟؟_مزخرف میگی کوکی+ولش کن آم ...........
و همچیو گف بهشون همه گفتن اوکی چون ما که فردا میرفتیم ترکیه غروبش پسرا برمیگردن کره از همه پوکر تر جیمین بود......
رف تو اتاق و منم باهاش رفتم تو _جیمینن نمیدونم چی بگم بگم معذرت میخوام تقصیر من نیس ولی دلم تنگ میشه برات+😢نمیخوام تنهات بزارم چرا همش بینمون فاصله میوفتهه ....رفتم تو آغوشش وگفتم_ما از هم دوریم ولی قلبامون خیلی خیلی نزریک به همه اصن هر روز باهم حرف میزنیم+اوهومم بیا بخوابیم ساعت ۳ شبه دیگه صبح خواب میمونی_باشع....
خوابیدیم....
داستان از زبان جیمین*
نزدیکای صبح بود که یه صدایی شنیدم صدای گریه... بلند.شدم پرنسس بود کنار تخت ردی زمین آروم گریه میکرد ..._پرنسس چی شده+خواب بد دیدمم😢😭_هوفف بزار برات آب بیارمم.....بفرما آب بخور بیا ببینمم....بغلش کردم و گذلشتمش روی تخت آب و خورد و گفت+نمیخوام راجب خوابم حرف بزنم _باشه بیا بغلم عزیزمم......
صبح*
همه آروم آردم بیدار شدن و منم بیدار شدم و اِنا را هرچی صدا کردم بلند نشد_پرنسس پرواز داری بلند شو قشنگم بغلش کردم و بردمش جلوی دستشویی تا صورتشو بشوره شست و بازم میخواست بخوابه که _پرنسسم چت شده چرا همش خوابت میاد عزیزممم.....لپشو بوسیدم...
درازش کردم روی تخت که در زدن_بله...مونی_ا بیاین. دیگه صبحانه بخوریم_😢پرنسس خوابش میاد هی بیدارش میکنم دوباره میخوابه خوابش میبره......مونی_اوف میشه بیام تو_اوهوم بیاا.....مونی اومد و دست گذاش روی پیشونیش..مونی_تب نداره حتنا از دیشب خستس بیا صبحانه بخور تا هواپیما من براش صبحونه میگیرم بخوره..بزار الان بخوابه_باشهه🙃......
رفتیم صبحونه بخوریم ...جین صبحانه درست کرده بود و ما هم نشستیم که بخوریمم +نانا کو پ؟_خوابه+بیدارش کنین_بیدار نمیشه+ 🤔چرا؟ خیلی خستس؟...هوپی_اره دیگه از دیروز صبحه داره ورجه وورجه میکنه خستس..
صبحونه وه تموم شد رفتم تو اتاق انا داشت حاضر میشد که برن فرودگاه_مواظب خودت باشیاا من یه پرنسس که بیشتر ندارمم😁+تو هم مراقب خودت باش...داشت دکمه های لباسشو میبست که بغلش کردم و بوسیدمش😙
.ل.ب. ........
...داستان از زبان انا*
رفتیم فرودگاه و سوار هواپیما شدیم و چن ساعتی تو راه بودیم الانم رسیدیم به خاک ترکیه😊هتل گرفتن برامون و فردا شب اون نراسم شردع میشد.....
چون که لباس نداشتیم با آر ام رفتیم خرید ..من خودم اصن از خرید خوشم نمیومد واسه همین یه شلوار گشاد طوسی و با یه نیم تنه آستین بلند که آستین اونم گشاد بود برداشتم البته بگم مدلش این بود که شلوار تا بالای شکم بود ...
رفتیم برای ار ام کت بگیریم گیر داده بود که طوسی باشه ...چن جا را گشتیم یا نداش یا قشنگ نبود_مونی اینجا داره بیا بریم تن بزن+بریمم..
رفتیم میرفت داخل اتاق پروف یه مدل تن میزد میومد بیرون
که اخرش بعد پوشیدن سی تا کت یه دونه انتخاب کرد ..کت و شلوار(خاکستری)خیلی هم کیوت شده بود
......
رفتیم هتل و لباسارا مرتب گذاشتیم پس فردا بریم مراسم با اینکه فردا شروع می شد ولی ما برای پس فردا دعوت شده بودیم......
فردا*
صبح داشتم تو اینترنت میچرخیدم که یادم اومد امروز ولنتاینه😞و من پیش عشقم نیستم😢.....
خب چیکار کنیم یه کار فوق العادهعهه اهاان فهمیدممم😁
بهتر از این نمیشههههه...
داستان از زبان جیمین*
امروز یهو یادم اومد که ولنتاینه و من تو خونه تنهام ..اولش خواستم تصویری به پرنسس زنگ بزنم ولی گفتم کار بهتری باید بکنم امسال اولین ولنتاین ما باهمه🙂رفتم یه چیزی بخورم خب من هیچی بلد نیستم درست کنم😟خدایا هیچ خونه ای را بی زن نزار.....
بالاخره از تو اینترنت یه چیزی دیدم و درست کردم خب حالا نوبت کار فوق العادسس
که گوشیو برداشتم و دیدم پرنسس پست گذاشته...یه نقاشی از من بود اولیش که به انگلیسی زیرش نوشته بود ولتاینت مبارک عزیزم😍وایی منم باید زود اینو بفرستم براشش.آر ام هم پست گذاشته بود عکس خودشو انا و زیرش زده بود(ولنتاین کنار بهترین دنیاا)😍😍
سریع. پست و گذاشتم و رفتم غذا مو بخورم
داستان از زبان انا*
جمین پستمو دید و زیرش نوشت(ولنتاین تو هم مبارک پرنسس)وایی😍😍😍
و یهو دیدم دینگ پیم اومد جیمین پست گذاشتهه...
رفتم پستشو نگاه کردم دیدم یه آهنگ نوشته برامو یه فیلم گذاشته بود که خودش داره میخونه و در آخرش گفت(تقدیم به پرنسس که ازش خیلی دورمم)😍وایی...
زنگ زدم بهش تصویری_سلام ممنونممم ازت جیمینن+سلام عشقمممنم از تو ممنونمم خیلی خوب بود ..امینجوری حرف زدیم که...یهو جیمین گفتت
پایان پارت ۱۳🙂😍😍
کامنت و لایک
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
23 لایک
دو سال گذشت…
و من هنوز در انتظارم🥲
💔
تروخدا پارت بعدییی لطفاا من لایک هم کردم
1ماه شد بزار دیگه😭😭😭
چرا ادامه داستان را نمیذاری تو را خدا لغو اش نکن
چرا پارت بعد را نمیذاری؟؟؟
کامنتا کم شده به همین خاطر فیک تهیونگ را لغو کردم😐
عالی اره عالی این با اهنگ شب های غمگین
بلی بلی💜🎵
یعنی خدا منو بکشه که کور کور شدم کی اومد من ندیدم🥺عالی بود ببخشید دیر کامنت گذاشتم عالی بود هر چی بگم کم گفتم بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍
خدانکنه عزیزم🙂
برام بمونی عاجی فاطمه 🙂🤗
عالی عالییییییییییییییییییییییییییییییییییییی هرچی بگم کمه خیلی خوبه واقعا نویسندگیت خیلی خوبه من داستاناتو میدوسم لطفا پارت بعد هم بزار
ممنونم😍
بازم مرسی
ممنونم😍
بازم مرسی
اخه اجی جون من بگو ارمی ازری داری که اینقدر جای حساس کات می کنی😭😭😭
بی نقص و عالی مثل همیشه😍😍💜❤
بی صبرانه منتظر پارت بعدیت هستم😍💜❤
😁نه جذابیت داستانه
بسیار متچکرمم😚😍