
جدید فکر میکنم دوتا دیگه هم داشته باشیم...بنظرتون باز اشکتونو در بیارم اخر داستان؟😂😂
هوسوک.جینا چیزی شده؟......جینا.نه چطور مگه؟......هوسوک.رنگت پریده......جینا.نه فقط خسته شدم..................................................................(سه ماه بعد).....+جینا.کارم به جایی کشیده بود که خ.ون بالا می اوردم.....با رئیسم هماهنگ کردم .... توی بیمارستانی که بغل شرکت بود وقت گرفتم....قرار بود امروز برم ازمایش بدم.......جینا.ریونگ شی؟....ریونگ.جانم جینا.....جینا.من میخوام برم جایی اگر هوسوک پرسید ازت من کجا رفتم بگو رفته یه چیزی بخره باشه؟......ریونگ.باشه اونی برو......جینا.دمت گرم فقط این موضوع رو به سوبین هم بگو چون ممکنه ازش بپرسه باشه؟.......ریونگ.اوکی......جینا.مرسی برات جبران میکنم.
+جینا.بدو بدو رفتم سمت بیمارستان....ازمایش دادم...فکر کنم ده دیقه هم طول نکشید قرار شد پس فردا برم جواب رو بگیرم....پنج شیش تا کیک گرفتم و رفتم شرکت.....هوسوک.با نگرانی اومد سمتم و گفت کجا بودی منم نایلونی که تو دستم بود و نشونش دادم.....هوسوک.هوفف نکرانت شدم.......جینا.من هزار دفعه گفتم نگرانم نشو.....هوسوک.تو تنها کسی هستی که من دارم چطور میتونم نگرانت نشم.......جینا.اخی میدونی منم فقط تورو دارم😊....هوسوک.بیا بریم تا رئیس عصبی نشده......جیا.چشم اقا.....هوسوک.😂😂......
شب).....(هوسوک با عصبانیت)....هوسوک.جینا حالت خوبه؟....جینا.اره خوبم......هوسوک.چرا همش است.فراغ داری......جینا.چیزی نیست...هوسوک.یعنی چی چیزیت نیست؟.......جینا.فقط خستم......هوسوک.این از خستگی نیست میگی چی شده یا نه؟......جینا.خودم نمیدونم.....(جینا داشت حرف میزد که از حال میره)....هوسوک.جینا جینا.....بیدار شو....چت شد؟....(ب.غ.ل.ش میکنه و میبرتش بیمارستان).....دکتر.چیزی نیست فقط باید ازمایش بگیریم......هوسوک.پس چرا بیهوشه.....دکتر.از زور فشار عصبی بوده احتمالا....هوسوک.دکتر کی جواب ازمایش میاد.....دکتر.تا چند ساعت دیگه......هوسوک.ممنون دکتر......میتونم ببینمش؟
...دکتر.بله.....هوسوک.ممنون......+هوسوک.جینا روی تخت بود .. دلم براش سوخت .. اخه اون چششده؟.... چرا باید این اتفاق بی افته؟.....نفهمیدم چیشد و همونجوری خوابیدم......(صبح روز بعد)....جینا.هوسوکا.....هوسوک.هه جانم (از خواب میپره)#.....جینا.من اینجا چیکار میکنم؟.....هوسوک.چیزی نیست فقط حالت بعد شد و من اوردمت اینجا...بهتری؟........جینا.اره خوبم.....تق تق.....جینا.بفرمایید تو......دکتر.اقای جانگ میتونم بیرون باهاتون صحبت کنم؟.....هوسوک.بله حتما......(از اتاق میره بیرون و دکتر با هوسوک حرف میزنه).....+هوسوک.با..باورم نمیشد...یعنی جینا.........
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
غمگین نکننننن
پارت بعدییییی
لطفا غمگین نکن .لطفااااااااا.بعدم پارت بعدی رو زود تر بزار
پارت بعدییییی
۲
۱