( به جای ا.ت اسمش میشه لونا)
لونا شوگا رو برد خونه خودش
لونا شوگا رو گذاشت رو تخت خودش و رفت تا وسایل کمک های اولیه رو از توی آشپزخونه بیاره
آورد و نشست پیش شوگا
و چسب زخم رو دراورد تا بزنه به زخم شوگا چسب رو درآورد و رد روی پیشونی شوکا لونا محو زیبای شوگا شده بود و سریع بلندشد و کمکش کرد تا بشینه شوگا نشست و گفت:ممنون
لونا:نه من باید ممنون باشم شما جون منو نجات دادید اونم دو بار...
شوگا:خنده ریزی کرد و گفت :کاری نکردم ولی از بار اولی که نجاتت دادم فک کنم. ناراحت بودی که نجاتت دادم
لونا:خب ..ا.ره ولی چه باید کرد .
شوگا:ببین من زندگی تو رو نمیدونم فقط میدونم باید قوی باشی و زندگیتو بتونی بسازی لونا:اوهوم ممنونم شوگا :خب من دیگه باید برم لونا:ولی الان دیر وقته نمیشه نمیزارم بری برات خطرناکه اینجا بخواب منم روی مبل میخوابم فردا هم هروقت خواستی. برو شوگا:اما... لونا:اما و اگر ندارع دیگه تو جونمو نجات دادی همینطوری نمیزارم بری و اجازه حرف زدن به شوگا رو نداد و گفت شب بخیر و رفت
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
22 لایک
اونم بزار کیوتی بی صبرانه منتظر پارت دومم
چشم
بفالوم
جدا خیلی قشنگ بود
🤍🤍
هم اینو بزار هم اونو:///////
تازه یکی دیگه هم بزار://///