
درود دوستان عزیز.

تخت جمشید نام یکی از شهرهای باستانی ایران در مرودشت استان فارس است که داریوش بزرگ آن را بنیان نهاد. این شهر در سالیان متمادی توسط پادشاهان دیگر هخامنشی همچون خشایارشا و اردشیر اول گسترش یافت و تا سالها پایتخت باشکوه و تشریفاتیِ امپراتوری هخامنشیان بود. همه، این شهر را به واسطه ستونهای سربهفلککشیده و سرستونهای تماشاییاش میشناسند و ردپایی از تاریخ را در نقشونگارهای آن جستوجو میکنند. در این شهر باستانی، کاخی به نام تخت جمشید وجود دارد که در نخستین روز سال نو میزبان مقامات امپراتوری هخامنشیان بود و تقدیم پیشکشیهای آنان را به پادشاه نظاره میکرد. هر تکه از این شهر 125 هزار متر مربعی حرفی برای گفتن دارد. نقشونگارها و کتیبهها از آنچه بر سر این ستونها و دیوارها گذشته سخن میگویند و داستانهایی از تاریخ را روایت میکنند.
موقعیت جغرافیایی تخت جمشید بسترهای طبیعی مختلف ایران یعنی شکل طبیعی درهها، کوهها، جلگهها و غیره نقش مهمی در شکلگیری ساختار معماریهای کهن همچون کاخها، قلعه ها و سایر بناها داشته است. تخت جمشید نیز از این قاعده مستثنا نیست و ترکیب خاصی از ویژگی بستر طبیعی منطقه، منظر کوهستانی-دشتی پیرامون و هنر معماری باستان ایران را میتوان در آن به تماشا نشست. تخت جمشید در ۱۰ کیلومتری شمال شهر مرودشت و در ۵۷ کیلومتری شیراز قرار گرفته و ارتفاع آن از سطح دریا ۱۷۷۰ متر است. این سازه باشکوه در جلگه مرودشت قرار دارد که نام اصلی آن مرغ دشت به معنای دشت خرم است. طول این جلگه از غرب به شرق حدود 60 کیلومتر است و عرض آن تا 70 کیلومتری شیراز ادامه دارد. رود کوروش (کُر) از شمالغربی تا جنوبشرقی این جلگه امتداد دارد. از شمالغربی جلگه، رود کوچکتری وارد میشود که پس از طی مسافتی به کُر میپیوندد. این رود در گذشته رود مادی نام داشت و امروزه آن را پلوار (پرآب) میخوانند. این دو رود پس از پیوستن به هم در نهایت به دریاچه بختگان میریزند. در حاشیه شرقی مرودشت کوهی به نام کوه رحمت وجود دارد که در گذشته با نام کوه مهر یا کوه میترا خوانده میشده است. نام کوه نشان از تقدس آن در نزد ایرانیان باستان دارد و در الواح ایلامی تخت جمشید نشانههایی از این تقدس و حتی نذر کردن برای کوه دیده میشود. تخت جمشید دقیقا بر روی صخرهای در دامنه یکی از کوهپایههای کوه رحمت ساخته شده است؛ کوهی که تا دو سده پیش کوه شاهی نیز خوانده میشد. جلگه مرودشت از روزگاران کهن میزبان تمدن و فرهنگهای بومی و ایلامی بود و شهر معروف آنشان نیز در آن قرار داشت؛ شهری که کوروش و نیاکانش خود را پادشاه آن میدانستند. طرف شرقی مجموعه کاخهای پارسه، بر روی کوه رحمت و سه طرف دیگر آن درون جلگه مرودشت ایجاد شدهاند. تخت جمشید نیز بر روی صفه یا سکویی سنگی واقع شده است که ارتفاع آن از سطح جلگه مرودشت بین ۸ تا ۱۸ متر است.
نام تخت جمشید در طول تاریخ سالهای سال است که بنای باستانی مرودشت و مجموعه ستونهای بلندش را تخت جمشید میخوانیم؛ اما نام کهن و اولیه آن پارسه است که آن را هم در کتیبهای از خشایارشا مربوط به ساختمان دروازه همه ملل و هم در یکی از الواح ایلامی کشف شده از خزانه میبینیم. پارسه نامی برگرفته از قوم پارسی است که ایالت خود را با نام پارس میخواندند، یونانیان آن را پرسیس میدانستند و امروزه ما آن را فارس میخوانیم. یونانیان اطلاع کمی از این شهر داشتند؛ احتمالا در آن دوران به سبب اهمیت ملی و آیینی تخت جمشید خارجیها نمیتوانستند در آن رفتوآمد کنند. قانونی که نمونهای از آن در دوره قاجارها نیز وجود داشت و اجازه استفاده از اماکن مقدس زمان خود برای خارجیها را نمیدادند. آثار به جا مانده در تخت جمشید بازمانده ارگ شهر پارسهاند و یونانیان آن را پِرسای میخواندند و آخیلوسِ یونانی آن را به صورت "پرسِپ تولیس" تغییر داده که ویرانکننده شهرها معنی میدهد و یکی از القاب آتنا، ایزدبانوی خرد و جنگ به شمار میرفته است. این عبارت بعدها تبدیل به پرسپُلیس (پرسپولیس) شد که شهر پارسیان معنا میداد. این نام کمکم به کتب غربی راه یافت و همهگیر شد. مردم پس از فروپاشی پارسه نامش را از یاد بردند چرا که دیگر قادر به خواندن کتیبهها نبودند. در دوره ساسانی نیز آن را با نام ست ستیان (صد ستون) میشناختند که بعدها به چهل ستون و چهل منار نیز تغییر یافت. جزفا باربارو (Josfa Barbaro) از نخستین اروپاییانی است که این اثر را دیده و نام چهل منار را برای آن آورده است. گفته میشود که بر اساس بندهش،کهنترین دانشنامه ایرانی، پیوند دادن این بنای عظیم به جمشید مربوط به دوران ساسانیان است. شاپور شهبازی، گذاشتن نام تخت جمشید بر روی این اثر را به دوران اسلامی نسبت میدهد. او دراینباره میگوید: چون آثار ارگ پارسه را به پادشاهان افسانهای مثل جمشید نسبت میدانند، نام "قصر جمشید" و تخت جمشید" دستکم از پایان سده ششم هجری رایج شد. با از یاد رفتن ادبیات هخامنشی، داستان آنها با یاد پادشاهان افسانهای پیشدادی و کیانی درآمیخت. همین مساله باعث شد تا در میان مردم پارسه به جمشید نسبت داده شود؛ پادشاهی افسانهای که ساختمانهای شکوهمند را کار او میدانستند. عجایب نامه مربوط به سال 590 هجری قمری کهنترین منبعی است که این محل را با نام قصر جمشید خوانده است. از میان اروپاییان نخستین کسی که نام تخت جمشید را از مردم شنیده و ثبت کرده، توماس هربرت انگلیسی بوده است.

پوزش بابت اسلاید اضافه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!