ناظر هیچ چیز بدی نداره همه چیز رو رعایت کردم^^
*از زبون میچا*لباسم رو پوشیدم و آماده شدم که با جیسونگ بریم خرید کنیم برای خونه من.(عکس لباس☝🏻) جونگ کوک نمیدونست که داریم میریم بیرون چون بهش نگفتم. رفتم و سوار ماشین جیسونگ شدیم و رفتیم خرید. یه ساعت گذشت و ما داشتیم از خرید بر میگشتیم. ¢«مطمئنی این همه خرید برای خونت لازمه؟» +«جیسونگ حالا مگه چقدر خرید کردم-_-» جیسونگ قهقهه ای سر داد و به رانندگی ادامه داد. بعد چند مین رسیدیم. اون دوتا از پلاستیک ها و منو یدونه رو برداشتم و وارد خونه شدیم. با صحنه ای که دیدم تمام بدنم خشک شد. دست و پاهام یخ زد و ترس تمام وجودمو گرفت و پلاستیک از دستم افتاد.
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
47 لایک
بی تر ادب
پارت بعد
فسیل شدم😑
به خدا تو بررسیه🥺
بخدا سه بار از اول تا الان خوندمش🥺
نظرسنجیش کن
🥺🥺
منتشر شده
قرار نیست پارت بعد بیاد؟
توی بررسیه الان میاد
وای دستت درد نکنهههههخههههه
نظرسنجیش کن
داره بررسی میشه
پارت بعد کی میاد یه هفته شد:_)
الان منتشر میشه
میسییی
هنوزنعمت منتشرشدن نصیبت نشده؟😐
من یه بارپارت رمانم یه ساعته منتشرشدخرذووووووووق شدم
نه نشده:/ بدبختی من رو میبینی توروخدا؟😐
تست هات عالین
لطفا پارت بعدم بزار
نمی زاری یا منتشر نمی شه؟
می خوام ببینم باید می رو به قتل برسونم شما رو یا ناظرا رو
# تا پارت بعد رو نخونیم آروم نمیگگیریم
# تا پارت بعد رو نخونیم آروم نمیگگیریم
# تا پارت بعد رو نخونیم آروم نمیگگیریم
بزار دیگه پارت بعد رو
باشه
شرایط انجام شد
پارت بعد رو بزار
# تا پارت بعد رو نخونیم آروم نمیگگیریم
😂😂😂الان میزارم😂
چرا پیداش نکردم منتشرش کنم