امید من 4

جینا.کلید دست کیه؟.....هوسوک.من.......جینا.باز کن یخ کردم....هوسوک.باشه.......(میرن تو خونه و لباساشونو عوض میکنن موقع خواب).........هوسوک.امشب نوبت توعه بالا بخوابی......جینا.من از ارتفاع میترسم بالا نمیخوابم.....هوسوک.خوب چراااا......جینا.اوپا ببین قرار شد تو تخت بالایی بخوابی من پایینی چون من بد میخوابم می افتم پایین همه جام میشکنه......هوسوک.باشه بابا اه......جینا.مرسی اوپا.....(فردا).....جینا.اوپا....هوسوک.اخه چرا نمیزاری‌ بخوابم؟.....جینا.اوپا من حالم خوب نیست.....هوسوک.(با ترس)...چیشده حالت خوبه؟..بریم دکتر؟...تب نداری؟...یا بدن درد چی؟.....جینا.نه اوپا چیزیم نیست فقط حالت تهوع دارم.....هوسوک.یعنی چی چیزی نیست بیا بریم دکتر.....جینا.اوپا من ابلیمو میخوام تا خوب شم....هوسوک.خب چرا نمیخوری؟.....جینا.اخه نداریم منم دلم در میکنه نمیتونم برم بخرم....هوسوک.الان میرم....(هوسوک چشمامشو میماله تا بهتر ببینه)...هوسوک.جینا داری گریه میکنی؟......جینا.نه چیزی نیست فقط لطفا برو یه دونه لیمو بگیر تا از درد نمردم.....هوسوک.الان الان😧😧.....(میره لیمو میگیره و ابشو میده به جینا)

....هوسوک.بهتر شدی؟......جینا.اره.....هوسوک.باید یه دکتر بری نمیشه اینجوری تو هر هفته داری اینجوری میشی......جینا.چیزی نیست از صفرامه......هوسوک.میدونم باید خوب بشی.....جینا.اوپا اگر بخوام خوب بشم باید عمل شم و من میترسم.....هوسوک.دردش یه دفعه اس......جینا.اوپااا تورو خدا ول کن.....هوسوک.باشه حاله که نمیزاری خوب بشی منم نمیزارم غذاهای چربی دار بخوری........جینا.اوپا تهش با یه ابلیمو درست میشه.....هوسوک.من نمیخوام تو چیزیت بشه فهمیدی؟.....هر ماه یه بار فقط میتونی غذاهایی مثل دیشبو بخوری.....جینا.اوپایااااا.....هوسوک.حالا هم بلند شو صبحونه بخور...الان معدت سوراخ میشه...........جینا.باشه الان بلند میشم....(دوسال بعد).جینا.خب دوسال گذشت.....هر سال مثل‌قبل.....ما الان تو اوج گرما بودیم....وسط تابستون......تصمیم گرفتیم پولامونو بزاریم روی هم و یه استخر بزرگ بخریم و بزاریم تو حیاط تا از گرما هلاک نمشیم.........هوسوک.این قیمتش چنده؟.....فروشنده.ششصد و پنجاه هزار وون.....جینا.بعد این از این قبلی بزرگتره؟.....فروشنده.معلومه که بزرگتره....

..هوسوک.ما چیزی میخواییم که توش دو نفره جا شیم.....فروشنده.پس مطمئن باشید همین مناسب شماست.......جینا.بعد ما تلمبه هم برای باد زدنش میخوایم اون چی دارید از اونا؟.......فروشنده.داریم یه دونه داریم برقی پنجاه هزار وون .....هوسوک.اونم هم بدید....... فروشنده.بفرمایید سر جمع شد هفتصد هزار وون.....هوسوک.بفرمایید......فروشنده.به دل خوشی استفاده کنید....جینا.ممنون.......(از مغازه میرن بیرون).....جینا.هااا بالاخره خریدیما.....هوسوک.زود سوار شو بریم باد کنیم چون هلاک شدم......جینا.موافقم.....(دوساعت بعد).....جینا.ایی چه حالی میده.....هوسوک.خدایی اره ولی سوختیم از زور افتاب......جینا.ببین من لباس استین بلند پوشیدم تا نسوزم...تو هم میپوشیدی....هوسوک.اخه پیدا نکردم.....(ناظر هوسوک لباس استین کوتاه پوشیده..رد نکن جان عزیزت)...جینا.اون پشت یه دونه هست برو بپوش......هوسوک.زودتر میگفتی دیگه.......جینا.برو بیا باهات کار دارم.....هوسوک.به خدا بخوای سرمو بکنی تو ابا......جینا.خب میخوام انتقام پنج پیشو بگیرم.....هوسوک.تو اونو یادته هنوز😦💔....جینا.من هیچ چیزی یادم نمیره.......

فلش بک به پنج سال پیش)........سانی.هوسوکا نکن بچرو خفه کردی......هیون مین(مامان جینا).هوسوک من اونو امانت دادم.....هوسوک.نترس خاله زیاد ترسشو نمیریزم....جینا.هوسوک تورو خدا ولم کن ترسم ریخت...من غلط کردم گفتم از دریا میترسم......هوسوک.نه بزار کامل بریزه......جینا.بابا خفم کردی.....هوسوک.باشه...جینا.مرسی دمت گرم ولی ترسم ریخت.....هوسوک.تو دیدی من کار بدی بکنم؟....جینا.نه(موج جینا رو میبره زیر اب)....هوسوک.الان اگر میترسیدی خفه شده بودی.....جینا.اره دمت ههه گرم...هوسوک.خواهش میکنم.......(پایان فلش بک).........