احضارp4

چاقو را به سمته دوستتان میگیرد که شما جیغی میزنید و تکانهای شدیدی میخورید چشمهایتان را باز میکنید که چشمهای پدر و مادر نگرانتان را میبیند مادرتان آب قندی به شما میدهد و بعد از فکر کردن دوباره به آن خواب عجیب به خواب میروید

در اتاقتان تنها و روی تختتان دراز کشیده اید و به خواب فرو رفته اید در خواب چهرا تک‌تک افراد خواب قبلی اتان را مرور میکنید و یک دفعه زنگ آیفون به صدا درمیاد شما له طرف آیفون میروید تا آن را باز کنید ک...

با صدای خواهرتان از خواب بیدار میشوید به طرف اشپز خانه می‌روبد صدای زنگ آیفون باز هم بلند میشود خواهرتان به سمت آن میرود تا آن را باز کند ناگهان اسم شما را صدا میزند و میگوید بیا زنی با تو کار دارد و خواستار است ک تو را از نزدیک ببیند به آیفون خیره میشوید همان زن زیبا است که با همان چشمان سبز و خیس ب آیفون خیره شده که ناگهان میگوید آره من همان زن در خوابت هسنم و کسی ک ب تو گوش زد کرد اما تو گوش نکردی حال بیا اینجا تا برایت بگویم ک.....باز هم آیفون بدون هیچ دلیلی قطع میشود و تو ب لرزه می‌افتی ....

👈👈بقیه در نتیجه👈👈