پارت سه خدمت شما😌
از زبان مرینت:بعد یک ساعت برگشتم بیمارستان🏥خیلی شلوغ بود. رفتم طرف اتاق آدرین تا ازش عذر خواهی کنم😔در زدم،کسی جواب نداد.یکبار دیگه در زدم،باز کسی جواب نداد.نگران شدم و همین طوری رفتم تو که دیدم آدرین افتاده روی زمین و بیهوش شده و از دهنش داره خون میاد😵😨سریع از اتاق رفتم بیرون و دکتر خبر دادم.👨⚕️👩⚕️
اون هم با پرستار ها رفتن تو اتاق آدرین و بهش شک زدن☹
تا خواستم برم تو اتاق درو بستن.😣
خیلی نگران بودم😯*
تیکی:مرینت چیشده؟؟آدرین حالش بد تر شده؟؟؟
چرا گریه میکنی؟؟ مرینت:وای تیکی همش تغصیر منه😢داشتم به آدرین همچی و میگفتم . و بعدشم که اومدم بیرون.نباید تنهاش میذاشتم😣😣😭😭
حتما بعد از اینکه اومدم بیرون حالش بد شده☹😔
از زبان مرینت:بعد از یک ربع دکتر اومد بیرون. و منم رفتم پیش دکتر و ازش پرسیدم:دکتر حال آدرین خوبه؟؟چیشده؟؟ دکتر:خطر رفع شد.ولی اگه ۵ دقیقه دیر تر میرسیدی تموم کرده بود😶مرینت:خداروشکر.میتونم برم ببینمش؟؟دکتر:برو فقط مثل دفعه قبل بهش شک وارد نکن🤣خیلی خجالت کشیدم.
رفتم و در زدم،آدرین:بیا تو. رفتم تو و نشستم روصندلی.
مرینت:آدرین.... من معذرت میخوام من خیلی بد رفتار کردم😢
وهمین طوری داشتم گریه میکردم.
اگه این رفتار هارو با تو نمیکردم شاید اینطوری نمیشدی. یکدفعه رفتم آدرین و ب.غ.ل کردم و گفتم:من متاسفم آدرین😟😢لطفا منو ببخش😭🙏در اون لحظه آدرین هم منو ب.غ.ل کرد و گفت:مهم نیست مرینت.عوضش تو جون منو نجات دادی. و من اصلا ازت دلخور نیستم😌و من واقعا متاسفم که اینطوری شد. از ب.غ.ل آدرین رفتم کنار و بهش نگاه کردم.اون اشک های منو پاک کرد.*مرینت:ممنون آدرین تو خیلی مهربونی😘آدرین:تو هم خیلی خوش قلبی مرینت❤
5 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
5 لایک
عالییییییییییییییییی بعدیییییییییییییی
ممنونم😁
احتمالا پارت بعد و امروز میزارم🤗💛