سلام با یه تست جدید😀
نامجون=یاا ا/ت من گشنمه میاد میبینه داری غذا می خوری و میگه به منم بده .رو میز اشاره میکنی که بره بخوره برمی داره همشو می خوره بعد از خوردن میره کتاب میخونه (فازش چیه انقدر کتاب میخونه فهمیدین به منم بگین😂)
جین=از تخت میاد بیرون گشنشه میبینه تلوزیون بازه توهم گرفتی خوابیدی و یهو رو میز رو میبینه میگه نگا خودش خورده واس من درست نکرده (شکمو وا جین هیچی نذاشتی😒)خود به خود میگه فلج نیستم که خودم میپزم😏(باید اشپزی کردن بلد باشی تا یکی بهت غذا نده خودت پاشی درست کنی باری کلا به جین جان😂)
بازم شماره های تست رو اشتباه زدم دوتاشو اینجا مینویسم جیمین از سرکار برمیگرده میبینه کیوت کوچولوش داره میز میچینه میاد یه بوس رو لپت میزنه میگه کوچولو خودمی و باهم غذا میخورید😄(ای قربونت برم کیوتی)😂 شوگا اقا از خواب بلد میشه میبینه داری ظرف اشپزی رو در میاره میاد جلوت و میگه بیا بریم بیرون بخوریم توهم به حرفش گوش میدیو میرین بیرون میخوربن (چه مهربون نذاشت اشپزی کنی تا خسته شی ای جیگر)😂
خرگوش کوچولو=همین جانگ کوک😂 رو کاناپه لم داده شکمش به صدا دراوردن افتاده صدات میزنه یه چیزی بزاری بپزه تا بخورین تو از اتاق میای بیرون یه غذای خوشمزه میزاری صداش میکنی بیاد تو یکمی خوردی سیر شدی گفت چه زود سیر شدی گفتی جاندارم دیگه خودت بخود خب خب بانی کوچولومون تا تهش خورد وقتی اومدی ببینی تموم کره غذا درحال خوابیدن رو کاناپه دیدیش وقتی دیدی غذا نیست باخودت گفتی چقدر شکمو شده 🤨(شکموووووو😂😂😂😂😂)
تهیونگ= از اتاق میزنه بیرون میگه پاشو میریم خونه جین توهم میگی چرا میگه شام رو مهون کردم همون دعوت کردن توهم میگی باشه میرین (فک کنم واسه جین غذا نمونه انقدر عجله داشت که نگو ای جانم بیا مارو هم بخور😂)
تهیونگ= از اتاق میزنه بیرون میگه پاشو میریم خونه جین توهم میگی چرا میگه شام رو مهون کردم همون دعوت کردن توهم میگی باشه میرین (فک کنم واسه جین غذا نمونه انقدر عجله داشت که نگو ای جانم بیا مارو هم بخور😂)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
وانشات +۱۸ اسمات کوکمین بزااااار
ببین این بچه ها دنبال چ چیزهایی هستنا:|💔بسم الله دوس داری بری جهنم ؟😐
عالییی بود
برا داستانت عاشقونه باشه یکم طنز یه کوچولو ترسناک و اما اکشن
وا که چه شود خیلی خوب میشه
راستی به پروف منم سری بزن منم داستان نوشتم تو راه قسمتای اول چیزی نی ولی بعد ترسناک و اکشن و طنز و عاشقانه و خلاصه همه چی قاطیش کردم بیا بخون😉❤😊❤
ببخشید دیگه اشتباهای املایی داشتم زودزود نوشتم نگاه نکردم اولیش میاد و اخریش بفکرمی
جی هوپ=انقدر قر میده تا شکمش به صدا میوفته نیاد میبینه تو داری اشپزی میکنی (توام که میدونی بعد از قر دادن خسته گشنه میشه رفتی براش غذا بپزی)میاد از پشت بغات میکنه و میگه ای قربونت شم که انقدر به بکرمی لپتو میبوسه😘
لایک ها و نظرات کم باشه داستان هم قسمتاش کوتاه کاملا خلاصه میشه
گفتم که جی هوپ تو تست بعدیه یکم صبور باشین خب جا نبود اومدم تو نظرات بنویسم تست چی رد کرد
عالی بید
عاشقانه
از تهیونگ
بعد جیهوپ رو نداشتی بیبی😍💜
جی هوپ در تست بعدی هست صبور باشید اون تستمم زود منتشرشه جیهوپم ببینین😂جا نبود یادمم نبود فک کردم مال هوسوک رو گذاشتم😂
از خودم منظورم یه داستان از خودم درست میکنم داستانو تعریف میکنم این داستان رو من قبلا درست کردم تو دفتر خاطراتم توشتم
یه دختره هس اسمش الماس که پدر مادرس ملکه و پادساه ستاره هاس و.... دختره هم ۱۸ سالشه
کیریستان پسره که پدر مادرش ملکه و پادشاه ماه است کیریستال ۱۸ سالشه و..... ولی داستان خیلی جذابه
۳ روز وقت دارین بگین داستان درباره چه گروهی باسه درنورد جه کسی باشه اکشن با شه کمدی و...اگه دوس ندارینگروه کره باشه از کارتن هم بگبن مینویسن و اگه کارتن نشد از خودم مینویسم🙂