شاید دو پارت نوشتممم
نامجون:ساعت رو دیدی؟ شوگا:یا مگه بچم ولو کن و با عصبانیت رفت تو اتاقش و درو بست تعیونگ:این چس بود الان؟ جین:چه میدونم قاطی کرده و رفتن نشستن جیهوپ بلند شد جیمین:کجا جیهوپ:میرم پیش شوگا ببینم چشم جیمین:اک جیهوپ در زد شوگا:کیه جیهوپ :میشه بیام تو شوگا :بیا (علامت شوگا+ علامت جیهوپ_) جیهوپ نشست کنار شوگا روی تخت _حالت خوبه +خوبم _میدونم خوب نیستی راستشو بگو+گفتم خوبم _از این متنفرم که دروغ میگی و بلند شد بره که شوگا دستشو گرفت+بشین تا بگم_بکو+یه دختره بود (ماجرا رو برا جیهوپ گفت )_اخی چه گناهی داشته هی خدا ولی تو که کاری نمیتونی کنی پس بگیر بخواب+با..شه
(ویو ا.ت) یه صبحه کوفتی دیگه ایشش اون پسره اسمش چی بود....آها شوگا چرا منو نجات دادی لعنتی ها از رو تخت بلند شد و رفت حاضر شد(استایل ا.ت) رفت سرکار (توی یه لباس فروشی کار میکرد لباس فروشی معتبر) رفت تو صاحبکار:سلام ا.ت:سلام آقای چو آقای چو:خوبی دخترم ا.ت:ممنونم آقای چو:بیا کارتو شروع کن ا.ت:چشم (یه خلاصه در مورد زندگی ا.ت ا.ت خانوادش پولدار بودن و هستن نه خیلی پولدار ولی خوب بود و پدر و مادر ا.ت میمیرن و تمام ثروتشون بر باد میره ولی خداروشکر ا.ت یه خونه داشته قبلا و الان اونجا زندگی میکنه و توی یه فروشگاه کار میکنه و ا.ت بعد از مرگ پدر و مادرش افسردگی میگیره)
(برو گمشو بابااااا (تبلیغ بود😂😂)) نامجون و شوکا رفته بودن خرید نامجون:این مغازه خوبه بریم شوگا:بریم رفتن تو شوگا با دیدن ا.ت تویقلبش یه اتفاقی افتاد ا.ت:سلام بفرمایید (خیلی آروم)نامجون :سلام اون تیشرترو میشه ببینم ا.ت تیشرتو آورد نامجون خرید و رفت ا.ت:اینا چقدر عجیب بودن یا
خب این پارت تموم بچه ها یه کاری برام کنید
تا آخر بروپووو پلیزز
باباییی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
قشنگ بود 😊😊فقط چرا به جای یونگی اسم استیج یونگی و هوسوک رو گذاشتی؟
چون گوشیم اشتباه تایپ میکنه به خاطر همون دیگه شوگا و جیهوپ مینویسم
بعدیییییی
عالیییی
نههه چرا تموم شد
خیلی قشنگ بود:)
پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد پارت بعد
بهدیی