Blue Crystal-p10✨

بعد یهو رنسیس درو باز میکنه و با شتاب میره جلوی مرینت و میگه: ولش کن ر. و. ان. ی!! اون مثل کسایی که امتحانشون میکنی نیست! لوکاس: پس چرا خودت اقدام نمیکنی😒مرینت: داداش من موخام پیشیو ناز تنم✨علان رنی خشکش میزنه و از خنده میوفته زمین اوخخخ ووااایی 😂پییشییی اجی کوشولو الحق که خاعرمیی 😂 لوکاس: کجاش خندسس 😒😒😒 مری: و ولی اون ی پیشی! لوکاس: چرا همچین فکری میکنی؟😒چون پیشی سیاه. بود با چشای قرمز ولی هق «گریه» بخاطر من ماما ههق کشتش و ولی تو الان پیشمی پیشی! خیلی خیلی خوشحالم!!! لوکاس:اشکم دراومد ولی چرا گوربه ا شبیح من بوود😭😒رنی: حقته 😂و مری رو ناز میکنه ولی یجاشو درست اومدی چرا ی گوربه باید سیاه باشه با چشای قرمز? اجی جونم احیانا ی چیز قرمز رو پیشونیش نداشت؟ مرینت: چ چرا! تازه بزرگ بود و ی بار پیشی بال در اورد!! لوکاس: حاجی عجب چیز شاخی دیده

وایساا!!!! نکنه اونننن رنی: نگو اون ی اژدها اومده پیشش ای خددداااا مری«مخفف اسم فقط برا پسرا توهینه البته تو داستانمن 😂» نگو باهات حرف زده 😖مری: زده حلف زده اون گف ت میخاد باهام دوست شه منم دفتم باسه لوکاس و رنی: ننهههههه این ی مشکل بزررررررگگگگههههههههههههه مرینت:? لوکاس: وقتی ی اژدها میگه دوست شدن ینی میتونی اون قدرت نحسشو استفاده کنی و در بترین حالت میتونی نیمه اژدها شی و بری ب سرزمینشون نهه اوضاع خیلی بدههه نگفت اگه من ناپدید شدم کلمه ای رو بگو؟؟؟ مرینت: چرا گفت بگو النتین درو نیدهـ.. لوکاس:نههههههه ولی دیر شده بود..... مرینت: دولا و نور بزرگی اتاقو پر میکنه و ی دخمل با موهای بلند سیاه و کریستال قرمز وسط پیشونیش و چشمای قرمز و بدون سفیدی چشم که بجاش سیاهیه پیدار میشه دختره: اااخخخییش بالاخره خبرم کردی آیییی کمرمم ا نیمه اژی کوچولو تو چرا اینجایی فک کنم اسمت لوک امممم لوکاسه اره خودشو و لوکاس با چشمای پر از عصبانیت نگاش میکنه با شمشیرش بهش حمله میکنه ولیی جاخالی میده دختره: ای بابا هنوزم ازین شمشبر مسخره استفاده میکنی موندم لانا چرا همچنین بچه بی مصرفی رو بدنیا اورد و دیوونه شددد 😒 ا راستیی دوست کوشولو منم پیشی مرینت: پیشی!!! هههققققققققققق 😭کجا بوددییی 😭من فکر کردم ههتق مرددیی دختره: ن بابا اون جسم گربهه بود چون تو واس اون زنه قدرت اتشو داده بودی مگرنه نمیتونست حتی زخمیم کنه مرینت: ینی داشی پیشی نیست؟؟ 😮+ هعععی صاحبم چه قدرت روحی قویی ای داره که تونسته حدس بزنههه نه مری کوشولو اون من نیست ولی پیشیه نیمه پیشی ولی صاحب باهوشم باید بجای پیشی کلمه اژدها رو بکار ببره😁 نننااظررررر..... مممدددددد

لوکاس: صاحب؟؟؟!! توضیح بده مارمولک!!!! دختره: نمخام البته اگه صاحب کیوتم با حالت کیوتش بگه اوکیه 😣لوکاس: کوشولووو لطفا! مرینت: آممم میدم پیسی میتونه توضیح بته؟ ✨دختره: 😆اااارررررررههههههههههه خوبب نگاه ماچهار نوع ارطبات با انسان ها داریم نوع اول رو مادرت لانا استفاده کرد و با اون امپراطور ازدواج کردو... 😒خلاصه دیوونه شد و تورو بدنیا اوردو... لوکاس: بسه حاشیا نرو!!! دختره: دومیه هم بچه لانا ینی همی لوکی هس وقتی یک ادم با اژدها ازدواج میکنه و بچه بدنیا میاره... اون نیمه انسان اژدها میشه که باید اگر جسارتشو داشته باشه قدرتشو بیدار کنه سومیه هم اژدها ها وقتی موقه مرگشونه یا بدبختی خلاصه هرچی ی ادمی پیدا میکنن و تسخیرش میکنن😒خیلی بذدلانس تحیه هم فقط ادمای خاص مری دومین کسیه که صاحب یک اژدها شده اونم رئیس اژدها هااا 😂 حیحی بلههه مری اونقدر شاخه و باحاله که نمیزارم هیچ اژدهای دیگه ای سمتش بیاااادد حیچ اهریمنی حتی الفففف یا لوکاس: حاجی سرم درد گرف بیا پایین رنی: ب پدر کفتتممم الان میااادد یا جد استخون دوس... ملکه اژدهاها این جا چیکار میکنه ااایشش پیشته بلو تو قلمرو تووونن«رنی: نویسنده حس نمیکنی زیادی چاخان کردی😑😐Emma: اایششش لووس درستش میکننمم بگم منشی بیاد تیکه پارت کنه؟؟!! 😡» رنی: اینجا چیکار مکنی-=-&تلظذظت «فوش» و شمشیرشو میکشه ازین جا برو!؟!؟؟ بس نبود اون زن. ی. که رو سرزمینمون جنجال بپا کرد توهم اومدی دختره: ههههی من بخاطر اون امپراطور ل. ن. تی نیومدم التماس به انتشاار

انچه خاهید دید: صاحبم چه کیوووتهههه😆✨🌸~ ای خوداا خاستم دخمل کیوتمو دور کنم بداموزی براش نباشه اژدها قاطی قضیه شد😞دستتو بکش😇 نه تو دستتو بکش😒 چالش: دوست دارید داستان چجوری شه؟؟