______دختر گروگان__1

دوباره گذاشتم....

( « دختر گروگان *-* » ) …………………… «شخصیت اصلی⬅️ جونگ کوک، ا/ت»...🐚🍁🍂 ……………………………………… «نوع فیک ⬅️ عاشقانه، خلاف و گنگ بازی:/» 🐚🍁🍂 ……………………………………… «شخصیت های به کار رفته در فیک *-*⬅️ پدر ا/ت، همدست های جونگ کوک که با اسم + به کار رفتن *-*، دانگهو دوست پ.س.ر ا/ت.... *-* 🐚🍁🍂 …………………………………… در ادامه خواهید خواند *-*……………

( جونگ کوک درحال تمرین تیراندازی بود...) + اقای جئون؟.... جونگ کوک: چیه؟.....+الماس ها رو پیدا کردیم!... ( جونگ کوک بر گشت و روبه + ) جونگ کوک: واقعا؟.... کجاس+ امم... دست یک مرد... به اسم یانگ مین.... اینم عکسش.....( جونگ کوک درحال دراوردن دست کش هاش بود... سرشو خم کرد و توی گوشی رو نگاه کرد...)

جونگ کوک: هوم...از پسش بر میایم... + دستور چیه؟...( جونگ کوک از در بیرون رفت و درحال پایین اومدن از پله ها بود) جونگ کوک: در باره ش تحقیق کن...در باره همه چیزش... خانواده، پول، شغل، درامدش، وضعیت مالی و زندگیش، مکان و ادرسش ( رسید به اخرین پله و وایستاد)جونگ کوک: خلاصه میخوام خوب و دقیق راجبش تحقیق کنین... + بله...

( رفت داخل اتاق استراحت و روی مبل راحتی نشست.... یکی از خدمت کار ها براش قهوه اورد و روی میز گذاشت...به گوشیش پیامک اومد....گوشیش رورو برداشت و چک کرد.. + براش وضعیت زندگی یانگ مین رو فرستاده بود.... یک عکس دخترش فرستاد.... قورتی که قهوه ش رو نوشید، که با دیدن عکس دختر قهوه توی گلوش پرید و سرفه ای کرد...) « اسلاید بعد پیام های جونگ کوک و + *-*»

;_____;____;______;____اگه دیده نمیشه زوم کنین_____

_;___;____;_____;______;______

( جونگ کوک گوشیشو خاموش کرد و گذاشتش روی میز... قهوش رو از روی میز برداشت و هورتی کشید... به این فکر میکرد که چیکار میتونه بکنه.... فکری از توی ذهنش خطور کرد که باعث شد لبخند شرورانه ای بزنه... قهوه رو روی میز گذاشت و گوشیشو برداشت....) جونگ کوک: الو؟.... برید و دخترشو ب بیارید اینجا...+ آ... دخترشونو؟!؟!... جونگ کوک: اره... حتما دخترش براش عزیزه!... بی هوش بیاریدش... ممکنه مسیر رو یاد بگیره... +چشم....