سلام بچه ها توی شما ها کسی هست که نویسنده باشه؟خیلی دوست دارم داستان ها تون رو بخونم
______از زبان هاری: با صدای پرنده ها آروم چشمامو باز کردم لبخند ملیحی روی لبم بود سقف اتاق نا آشنا بود روی تخت نشستم و به اتاق نگاه کردم این اتاق من نیست من کجام نکنه دزدیده شدم ترس تموم وجودم و گرفته من کجا هستم روی تخت به شکم دراز کشیدم سرمو از تخت بیرون آوردم و به زیر تخت نگاه کردم دوتا عنکبوت در حال مذاکره بودند اون عنکبوته که روی سرش پاپیون داشت جیغ زد =ببخشید ببخشید...دوتا عنکبوت اومدند بیرون فضا خیلی عجیب غریب بود کمی عقب تر رفتم بهشون نگاه کردم پشت سر این دوتا یه عنکبوت کوچک هم بیرون اومد اون عنکبوت که هیکلی بود خم شدوگفت:ببخشید مزاحم شدیم میخواستیم وقتی خوابی بیایم روی سرت تار ببندیم ...عنکبوت خانمه سرشو تکون دادو خم شد و آبنبات بالا آورد عنکبوت ریزه میزه هه به سمتش رفت و آبنبات هارو خورد مرده و زنه به سمتم اومدن تا منو گاز بگیرن من سریع جیغ زدمم..______از زبان نویسنده:با جیغ از خواب پرید دستش رو روی قلبش گذاشت و تند تند نفس میکشید نگاه به دورو بر کرد یعنی باز داشت خواب میدید ؟ خم شدو زیر تخت رو نگاه کرد آه راحتی کشید=این چه خواب مزخرفی بود من دیدم ...
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
78 لایک
هعی پارت بعدی رو نمیزاری چرااااا
از صبح تا حالا تو برسیه
نظار جان دقیقا داری چیکار میکنی
منتشر شد هورا
یسسسسس
پارت بعدیی
بیچارهههه
خیلی درکش میکنم😂💔
جعرر
وای ارههه🥲💔
بدبخت هاری جرررر🤣
عالییییییی
چرا دارم میخندم؟😂😂😂😂
عالی بود🐢💚
یاااا خیلییی خوب مینویسیییی
لطف داری خواهر
بمیرم واسه هاری من درک میکنم هق😂🤲حالا خوبه یونگی به روش نیاورده😐
الهی بگردم سر تو هم اومده
اره تازه بایه پوزخند به رومم اوورد بیشور😐ابجیمم بعدش گف درس صحبت کن خوب به مولا من منظورش رو نگرفتم ممممم😐😐
ژزاب شد کام آن برام توضیح بده تا کامل نگی دست از سرت برنمیدارم😂🤣
پوزخند بسیار معناداری بوده