ناظر التماست میکنم منتشر کن🙇🙇و اگه چیزی داشت که از نظرت خوب نبود لطفا منتشر کن و زیر تست مشکلش رو بگو تا حلش کنم ولی رد نکن خواهش میکنم💔
از زبان من:(ماکیا)جعبه هارو باز کردیم، مال من ی ساعت طلایی، مال آیلین ی کش صورتی و مال لیلی هم ی پابند قرمز!که یهو کوامی ها ازشون بیرون اومدن!مارنی:سلام من مارنی هستم کوامی شمشیر، من به تو این قدرت رو میدم که از دستات شمشیر بیرون بیاری!کلمه استفاده از قدرت اینه:مارنی شمشیر ها بیرون!کلمه تبدیلت اینه:مارنی شمشیر من رو آماده کن!کلمه برگشتن به حالت عادی هم اینه:مارنی بازی کردن بسه!آیلین:مارنی شمشیر من رو آماده کن!(عکس پیدا نکردم، ی لباس سبز معمولی با ی نقاب آبی اگه از قدرتص استفاده کنه دستاش شمشیر میشه شمشیر ها هم شفافن)مولی:سلام اسم من مولی من کوامی ایست زمانم، برای تبدیل باید بگی:مولی بیا با زمان بازی کنیم!برای استفاده از قدرت بگو:زمان به ایست!کلمه برگشتن به حالت عادی:مولی زمان رو به حالت عادی برگردون!ماکیا:مولی بیا با زمان بازی کنیم!(لباس:از انگشت تا مچ پا قرمز، از مچ تا بالا زرشکی، بعد از کمر به بالا قرمز نقابم ترکیبی از قرمز و زرشکی)
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
17 لایک
عالییییییی🫀🤝🏻
مرسیییی😁😁😁
عالیییییی
مرسییییییی😍😍
عالیییییی😃😃
ج چ: نمیدونم والا اما نترس😊
میشه به داستانم سر بزنی
ممنونممممممم😍😍😍😍
آره ولی امید وارم حمایت بشن داستانامون😕😆باشه حتما به داستانت سر میزنم😁
عالی بود😍😘 نگران نباش برای منم خیلی الان دیگه حمایت نداره 😑
ام منظورم داستان بود 😐
عالی بود عاشق پاستانت شدم 😍
مگنولی خیلی باحال بود اسمش
تنها چیزی ک به دست آورد چند تا فن فیکشن از دخترای نوجوونی بود ک عاشق پسرای ۲۰ سالن و دیگه هیچی دستگیرش نشد...
این ی تیکه از پارت ۱۰ فن فیکشن بنده حساب میشه>-<
خوشحال میشم اگه بهش سر بزنی و از ی فن فیکشن تخیلی...دور از کلیشه لذت ببری🧡🔥