بازگشت بعد7سال(p6)

اول این بالا رو بخون👆👆👆

-بیا بشین صبونه بخوریم +باشه  *صبونشونو خوردن* +خب ام تهیونگ من دیگه برم  -کجا؟ +خونه دیگه  -نه الان نرو فعلا بمون شب میبرمت میزارمت خونه +اخه کار دارم باید لباسامو عوض.. -کارتو بعدا انجام بده امروز وقت استراحته میتونیم باهم بریم بیرون اگه خواستی لباستو عوض کنی هم میبرمت خونه لباستو عوض کن بیا +اخه -اخه نداره همینی که گفتم

+باشه -افرین  ( صبونشونو خوردن)  +خب تهیونگ میشه منو ببری خونه لباسامو عوض کنم -حتما  رفتیم سمت پارکینگ و سوار ماشین شدیم  (از زبون تهیونگ ) سولی رو رسوندم خونشون تا لباساشو عوض کنه کاش با هم زندگی میکردیم اینجوری بهتر بود باید بهش پیشنهاد بدم تو همین فکرا بودم +امم تهیونگ  به چی فکر میکنی؟؟؟   که با صدای سولی به خودم اومدم  -هیچی بریم 

-خب کجا بریم؟  +امم نمیدونم شاید  از جلوی شهر بازی رد میشدیم همینجوری خیره به شهربازی باهم گفتیم  -+شهربازی    -چه تفاهمی  +اره _____________رفتیم سمت شهربازی و از ماشین پیاده شدیم  +تهیونگگگ من بستنی میخوامممم  -باشه اول میریم بستنی بگیریمم  -خب چی میخوای؟  یه اسکوپ شکلاتی با یکی نسکافه -باشه منم یه شکلاتی  بستنی هامون گرفتیم خوردیم و رفتیم سمت ترن هوایی -میخوای اینو بری؟؟ +اره بریمم ترن من خیلی دوس دارم -سولی بنظرت این کوچیکه بهتر نیس؟ +نه نه نه من اون بزرگرو میخوامممم -ولی ممکنه حالت بد بشه +نه بریممم -مطمئنی ؟ +اوهومممممم   ____ چشاشو برام گربه کرد همینجوری با لب و لوچه اویزون بهم نگا میکرد  -اومممم باشه ولی اگه حالت بد شد تقصیر من نندازیاااا

خب خب به چی مینگری ؟؟؟ گایز شرطو انجام ندین نمیزارماا خیلی کمههه