4 اسلاید صحیح/غلط توسط: 𝓙𝓮𝓸𝓷 𝓡𝓸𝓼 انتشار: 2 سال پیش 155 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
Hi
سلام ببخشید این پارت رو دیر گذاشتم لایک . فالو . نظر یادتون نره
(سلام به خوانندگان محترم واسه این رمان به جای اسم شخصیت علامت میزارم لطفا بخاطر بسپارید 👈 علامت کوک × تهیونگ _ ا.ت +)
_ خیلی خوب شده × آره حتما نمره بیست رو شماها می گیرین 😉😂 + ممنون عکس تمام شدش و برای بچه ها فرستادم پایینش اسم و فامیلم و نوشته بودم چون قرار بود با صدای من ضبط بشه کریس : واییییییییییی خیلی خوبههههه سوهو : خیلی قشنگه آفرین ا.ت زودتر می تونیم تحویل استاد بدیم ا.ت : آره
پسرا تا ناهار پیشم بودن و بعدش رفتن
ساعت ۵ عصر شده بود که دوست صمیمیم ابیگل بهم زنگ زد
(مکالمه ا.ت + و ابیگل # )
+ سلام دختررررر خوبیییی کجایی خبری از ما نمیگیری دوستت و فراموش کردی آره؟ هعیی 🥺 # سلام ا.ت ممنون خوبم تو چطوری خودت که می دونی سرم توی شرکت خیلی شلوغه واسه الان و شب برنامه ایی نداری؟ + نه ممنون خوبم آره منم درگیر دانشگاه هم # پس می تونی پنج و نیم باشگاه همیشه گی باشی؟ شام هم دعوت من دلم برات خیلی تنگ شده 🥲💜 + امم باشه فقط وسایل بدن سازی مو بیارم ؟ # آره پس میبینمت نکوو (نکو یعنی پیشی ) + عه ابیگل باز شروع کردی 🥺🤣 منم میبینمت فعلا 👋🏻 # فعلا👋🏻 Kim Rose
ز زبان ا.ت
وسایلم و آماده کرده بودم جلوی آینه به خودم زل زدم صورتم یکم پف کرده بود بخاطر گریه هایی که دیروز کرده بودم با آب سرد صورتمو شستم یکم بهتر شد کیفم و برداشتم سوار ماشین شده بودم + هوففف خدا بگم این سوا رو چیکار نکنه اههه (مهمونی توی حیاط برگزار کرده بود اطراف هم پره ماشین شده بود) +به زور تونستم از اونجا خارج بشم به طرف باشگاه حرکت کردم بلند بلند داشتم آهنگ وینتر بر (از تهیونگ عه) و با آهنگ همخونی می کردم و بلخره رسیدم
+ ابیگلللللل رفتم طرفش و بغلش کردم # اونییی دلم برات خیلی تنگ شده بودددد 🥺🫂🫂🫂 +منم همینطور 🙂🫂🫂🫂
بعد از دو ساعت تمرین رفتم طرف کیسه بوکس
+ ابیگل بوکس یاد داری؟ # نه +خب بزار پس بهت یاد بدم طرف یکی از مربی های مرد رفتم و ازش دستکش های بوکسش و قرض گرفتم شروع کردم به ضربه زدن توی کیسه همه پسرا برگشته بودن داشتن نگاهم می کردن فکر نمی کردن انقدر قدرت بدنی ام بالا باشه بابا مارو دستکم گرفتن اینا😂😜 Kim Rose
+ خب اینطوری می تونی ضربه بزنی توی صورت حریف # واو عالی بودی ا.ت 😁🥲+مرسی ابیگل
خب خب از زبان نویسنده اتون
این دوتا رفتن به یک رستوران و بعد شام یکم ویس کی خوردن و ا.ت ما تسم شده بود ولی هوشیاری شو داشت
+ ابیگل من دیگه میرم باشه ؟!😕 # وای یارو رو ببین چقدر زشته هر هر هر 🤣🤣 باشه برو اونی به در..ک
+جانن واقعا که گوشی ابیگل رو برداشتم و به بوی فرندش زنگ زدم بیاد دنبالش خودم هم برگشتم خونه سرم بخاطر اون نوشیدنیه هنوز درد می کرد رفتم توی اتاق ( خب بزارید من ادامشو بگم وارد اتاق شد و بعد از چند دقیقه روی تخت بیهوش شد از خستگی و اون نوشیدنیه 😐)
دو روز بعد توی دانشگاه
سوهو : استاد ما آهنگمون رو زود تر از زمانی که دادید آماده اش کردیم
استاد:، واقعا خیلی عالیه می دونستم شما سه نفر پتانسیل یک آهنگساز و ترانه سرا رو دارین لطف کن فلش و بیار اینجا می خوام جلوی تمام بچه ها پخش کنم Kim Rose( ادامه نتیجه)
4 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
14 لایک
تولدت مبارک
مرسی 🫂🥹💜:))))
من منتظرمم
چشم ادامشو که نوشتم حتمااا میزارمم
♥
زنده ایی دلاور ؟🥲
عالیـ🙂💜
ممنون:)♡
من شما رو دنبال کردم لطفا شما هم دنبال کنید
عالیییی بوددددد منتظر پارت بعدیمم
ببخشید فکر کردم دنبالت نکردم خواستم دنبال کنم پرید دوباره دنبالت کردم