ببخشین بچه ها واقعا این چند روز حالم خرابه به همین دلیل نتونستم بنویسم
با حس د.ر.د بیدار شدم و همه چی به یادم اومد و داشتم به این فکر میکردم که کی منو نجات داد در باز شد و مامان و نامجون با نگرانی اومدن تو مامان: دختر ببین چه کار کردی با خودت نامجون: دیگه نمیزارم به اونجا بری اینم وضعته که افای جئون میاد تو: اقای: کدوم خونه خونه ای موند اقای لی(لی هسدای😐 بابا ندارنا اینم بگم) نامجون ناراحت میشه و عذرخواهی میکنه اقای جئون: مشکلی نیس اقای لی خب دخترم لی خوبی حالت خوبه جی: بله ممنون رئیس شما که حالتون خوبه اقای: بله من خیلی خوبم مرسی که خودت رو به خاطر ما جی: لطفا ادامه ندید چون این وضیفه منه اقای: مرسی دخترم میخوام بهت تا اون وقتی که میخوای مرخصی بدم وقتی دیدی حالت بهتر شدی میای سرکارت من دیگه برم خدافظ
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
10 لایک
چرا ادامه رو نمیزاریییییی
ایوا مگه نزاشتم
نههههه نزاشتمممممم خیلیییی معذرت میخوام الان بزارم
کو پسسسس
تو بررسیه
تو ویسگون قراره شروع کنم بزارم اخه هر چی میزارم رد میشه
عالی بود 💕
پارت بعدددددد
مرسیییی حتما💜😂
جییامو جومونگ زاده🤣🤣🤣🤣
😄
ایشالا حالت خوب شه
فقط جییامو جومونگ زاده😂
ممنونم گلم
😂😂
😂😂
الان خوبی ؟
عالیه
بهترم مرسی
ممنونم عزیزم
سلام :)
پارت دوم رمانمو گذاشتم خوشحال میشم بهش سر بزنید:)
دنبالم کنی بک میدم :)🖤
راستی تستت خوب که نه محشر بود :))))
چشم نگا موکنم
خیلی مرسی💜