از زبان تهیونگ: امروز پی دی نیم گفت بریم اتاقش ما هم رفتیم
پی دی نیم(پی) گفت: یه بادیگارد دارید اسمش ا/ت هست همه تعجب کردن همه: یه دختررررررر!!!! پی: بله
اینم عکسش وقتی عکسشو دیدم یه دل نه صد دل عاشقش شدم چقدر خوشگل بود (تو ذهنش) از زبان ا/ت:: رسیدم کمپانی رفتم موتور رو پارک کردم (از اینجا به بعد خودم می نویسم از زبان هیچ کدوم نیست اوکی فقط می گم این کیه اون کیه)(چی دارم می گم😂) ا/ت خیلی لاکچری 😎وخفن از موتور پیاده شو کلاه ایمنی شم در آورد یه کلاه مشکی گذاشت سرش و یه عینک افتابی خفن زد و با قدم های لاکچری رفت تو کمپانی
رفت طرف اتاق پی دی نیم اعضا خو داخلن
در زد پی: بفرماید
از زبان ات: وارد اتاق شدم سلام کردم و رفتم جلو ۷تا نگاه روم بود یا بهتر بگم ۱۴ تا از زبان تهیونگ: یکی در زد پی دی نیم گفت بیاد تو وقتی اومد تو از سر تا پاشو نگاه کردم چه خوشگل بو خیلی مغرورانه ات: سلام من کیم ات هستم نامجون: بله تقریبا میشناسیمتون (هنوز از زبان تهیونگه) آرمی ها وقتی ما رو میبینن به تته پته می یوفتن ولی ما وقتی این دختر رو دیدیم به تته پته افتادیم
سلام به دوستان کسایی که داستان دنبال می کنید من پارت یک رو آپ می کنم اما تستچی الان کلا پاکم کرد دوباره ثبت نام کردم به اسم BTS♡army
پارت بعدی نیومد که 🤬🤬🤬
خوب شما بگید مثلا چی بشه ادامه داستان همه تون بگید بعد من با چند تا نظر های شما می نویسم من بیتر دوست دارم جنایی باشه
سلام این داستان منه این پارت ۲ هستش تستچی پارت ۱ رو منتشر نکرده چرا رو نمی دونم
خیلی عالی بود 😘😚
فقط جانه من بد جا کات نکن 😶😗
باش
پارت بعدی اگه تا فردا نیاد می کشمتتتتتتتتتتتت😡😡😡🤬🤬🤬
نمیشه این مال ۲ هفته پیش گذاشتم امروز باز نشر کرده
باش باش باش سعی می کنم زود بزارم
یا خدا رحم کنه منو😂
بد جا کات کردییییی عالییی بود ادامه بزار 💜
عالی عالی عالی
پارت بعد رو بزار