سلام بچه ها ببخشید ما داریم خونمون رو جابجا میکنیم برای همین خیلی وقت نداشتم
بریم ادامه ی داستان و این پارت آخر آخر نیست این پارت آخر فصل اوله
از زبان لئو: من نمیتونم ه جا بشینم باید جولیکا رو نجات بدیم از زبان مولیا : اگر شماها میخواید بشینید بشینید اما اگر یه تار مو از سر خواهرم کم بشه من میدونم با شماها 😡از زبان آپریل : ما باید یه نقشه بکشیم تا بتونیم جولیکا رو از اونجا بیاریم بیرون از زبان لئو : حق با آپریله ما باید عجله کنیم از زبان دانی فقط کافیه که از دی ان ای جولیکا یه نمونه بگیرن اونوقته که کل کره ی زمین رو نابود میکنن
از زبان کرانگ بزرگ :سلام جولیکا ساکی همینطور که میبینی اسم منم کرانگه مثل بقیه کرانگ ها از زبان جولیکا: منو آزاد کن برم تو هیچی از من نمیتونی بدست بیاری از زبان کرانگ : اوه چرا میتونم تو در خونت یه ماده ی عجیبی داری که در بچگی در بدن تو فعال شده از زبان جولیکا : لطفا منظور. از زبان کرانگ : ما همون مادهی عجیب رو میخوایم
از زبان لئو: خب بچه ها نقشه رو گرفتین ؟ از زبان همه : گرفتیم . از زبان لئو : مایکی عجله کن . از زبان مایکی : اَه همیشه من باید اول برم از زبان راف : مایکی یک کلمه دیگه حرف بزنی من میدونم با تووووو از زبان مایکی : هی کرانگ های ابله میشه بیام تو از زبان آپریل : کرانگ ها افتادن دنبال مایکی و ما رفتیم داخل من رفتم تو اتاق فرمان و تونستم از طریق دوربین جولیکا رو پیدا کنم از زبان آپریل : بچه ها اینجاست از زبان جولیا : من نمیتونم وایسم میرم بیارمش از زبان راف : جولیا صبر کن .
از زبان جولیکا: اونا داشتن یه سورنگ بزرگی رو که سرش یه سوزن فوق العاده بزرگ بود آماده میکردن تا بتونن با استفاده از اون خون من رو بگیرن و کل اون ماده رو از بدنم جدا کنن .( نباید این اتفاق میوفتاد چون اگر این اتفاق میوفتاد باعث میشد که جولیکا بمیره چون جولیکا با همون ماده ی تو خونش زندگی میکرد) از زبان لئو : جولیکااااااااااااااا. و بعد راف و بقیه رفتن سراغ کرانگ بزرگ تا من بتونم جولیکا رو نجات بدم ، از زبان راف : لئو جولیکا رو نجات بده از زبان جولیکا : لئو من رو باز کرد و بعد داشتیم میرفتیم بیرون از زبان لئو: که یهو پنجه ببری اومد (نکته: پنجه ببری پشتش کوله ی پرنده داشت ) و بعد جولیکا رو برد . جولیکاااااااا من پریدم و پاش و گرفتم بعد دست جولیکا رو گرفتم وبا جولیکا افتادیم پایین اما شانس آوردیم که توی آب افتادیم و بلایی سرمون نیومد. از زبان جولیکا : لئو برادرات هنوز اونجان باید نجاتشون بدیم . از زبان لئو : درسته باید عجله کنیم .
از زبان آپریل : ما دیگه نمیتونستیم زیاد دووم بیاریم تا اینکه جولیکا و لئو اومدن و ما رو نجات دادن ما اومدیم بیرون اما لئو میخواست شر کرانگ ها رو کم کنه تا برای همیشه نابود بشن اما جولیکا لئو رو هل داد و لئو افتاد تو آب و جولیکا موند داخل . از زبان لئو : نهههههههههه جولیکااااااااااا از زبان جولیا : 😭😭😭😭😭😥😥😢😢 (توی اون سفینه یه بمب کار گذاشته شده بود که وقتی اون ماده را به دست آوردن این سفینه را به همراه جولیکا منفجر کنن) سفینه منفجر شد . همه ناراحت شدیم .😞😞😞 ....... از زبان جولیکا : وای شانس آوردیم از زبان مایکی : هنوزم میتونم صداشو بشنوم از زبان جولیکا: هی منظورت چیه که هنوزم میتونی صدامو بشنوی مگه من مردم؟ از زبان لئو : جولیکا خیلی خوشحالم که دوباره میبینمت . از زبان راف : لئو جولیکا رو بغل کروه بود و ولش نمیکرد و منم گفتم : بازی های عشقولانتون رو بزارید بریم خونه و همه خندیدیم😁
از زبان جولیکا : ما داشتیم میرفتیم که یهو پنجه ببری را دیدم که خیس آب از زبان پنجره ببری: شانس آوردی که زنده ای البته روز های بعد دیگه شاید نباشی از زبان جولیکا : ببینیم و تعریف کنیم و بعد ادامه دادیم به راهمون از زبان مایکی : بچه ها نظرتون در مورد پیتزا گیوزا چیه؟ از زبان همه : مایکییییی 😂

لئو: خب فکر کنم ما تا ابد یه قهرمان میمونیم . جولیکا: قهرمان های خارق العاده از زبان همه : برای همیشهههههههههههههه

خب بچه ها فصل اول تموم شد و رفت ولی فصل دوم بزودی شروع میشه امیدوارم تا الان از فصل اول خوشتون اومده باشه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
فصل بعدی رو کی منتشر میکنی🥹
سلام خبی زیاد ازش حمایت نشده و گرنه آماده گذاشتمش ...نگران نباش منتشرش میکنم😉
مرسییی ^_^
خواهشش
یکم شبیه فصل ۱ بود ولی قشنگ بود
هعیششششش
سلام ممنون عاجیییییی
❤عاجیی
دیدی بهداد رفت؟
آره 😞😞😞اون حیفش بود
مث مرتضی رف بی معرفت 💔
اهومم
عالی بود
❤❤