ناظر منتشر کن هیچ چیز بدی نداره
چند وقتی گذشت ، ادری و یونجون تقریبا هرروز به کازینو می امدند ، یونجون و بلودی بعد از اینکه باهم به کنسرت الیس برنر رفتن بیشتر همو دیدن و چند روزی هست که باهم قرار میزارن ، و واقعا ام در و تخته خوب باهم جور شدن جفتشون هیجانی و طرفدار الیس برنر اند ، نگاه های پر از حرف ادری به بائه تمومی نداشت و مثل هرروز در شلوغ ترین میز کازینو مینشست و چند لحظه یک بار با چشم های قهوه ای اش بائه رو نگاه میکرد ، گاهی اوقات طوری رفتار میکرد و حرف میزد که انگار واقعنی عاش.قش شده! اما بائه خودش را به ان راه میزد ، بائه احساساتش قاطی و بر هم ریخته شده بودند و حتی نمیدانست تکلیفش با خودش چیست ، زنگ ها و تماس هایش در هفته ی اخیر با هانی بیش از حد شمارش شده بود و هانی هر دفعه به او میگفت که چکار کند وگرنه بائه تا الان خودش را به فنای الهی میداد ، یوری همچنان با جیا در حال جنگ بود که به او بفهماند انداختن کاغذ های نقاشی ای که دیگران را با صورت مسخره ای کشیده و در جیب انها می اندازد اصلا کار جالبی نیست!
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
با لبخندی گفت : سلام بچها خوشحالم که اومدین ، بوی فرندمو بهتون معرفی میکنم اسمش ادریه ولی خوشش نمیاد بقیه بگن ادری میتونین ادریانوس صداش کنین ^ بیشولتوازکجافهمیدی🗿😹؟
جدی واقعیه؟
جررر من همینجوری گذاشتم😔😹
جرریس😹
عررواقعا😹✨؟