دختری کوچک بود که تنها با مادرش زندگی می کرد دختر هر روز در خانه می ماند و مادرش به سرکار می رفت و دخترک هم درخانه تنها می ماند مادر بیماری تنفسی داشت اما درکارخانه ساخت مواد شیمیایی کار می کرد و برای ادامه زندگی خود باید در آنجا کار می کرد نادر می دانست هربار که می خواهد بخوابد ممکن است دیگر بیدار نشود و هربار قبل از خواب زیر بالشت دخترش مقداری پول و نامه ای می گذاشت درحال که دخترک هنوز خوب بلد نبود بخواند دختر بزرگتر شد و نامه راخواند اما مادر هنوز زنده بود او می دانست حقیقت چقدر ناراحت کننده بود برایش اما وانمود به نمی دانستن کرد تا اینکه.......
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
3 لایک
انشای خوبی میشه ولی خیلی غمناکه
🥲