کت :نمی دونم چی بود ولی انگار نمی ذاشت بریم بیرون ،که صدایی اومد !.
(میریم پیش اونایی که منتظرن کت با مری بیان بالا)گیلبرت: خاله املی لی لی لی لی .¤فیلیکس یقه ی گیلبرت و گرفت و همون طور که پهن زمینش کرده داره تکون تکونش میده . گیلبرت: خا خا خا خا له هههِ 😖😫. جک : فیلیکس جان به کارت برس و منم میرم الک...الکس 😞آندره: میتونستم ذهن جک و بخون. انگار ، نمی تونه بدون الکس سپری کنه ، خب...حق داره اون و الکس همیشه باهم آتیش می سوزوندن، همیشه هم باهم کل کل میکردن .رفتم و دستمو گذاشتم رو شونه ی جک . جک : با دستی که رو شونه ام حس کردم سریع سرم و برگردوندم و آندره پدیدار شد گفتم چیه چرا آیت جوری نگام میکنی ؟🙄. آندره: منو گول نزززن😏، من روزایی رو می بینم که تو الکس باز با هم جنگ و دعوا راه تنداختین . جک: یه لبخند کوچیک زدم ولی نه نه نه😨زود گفتم نه نه نه من دلم واسش تنگ نشده ..اصلا اصلا !بره به ج.ه.ن.نم 😡. آندره: معلومه که جک خوشش نمیاد که کسی از احساساتی بودنش بویی ببره ، واقعا چی فکر کردم اینو گفتم 😐
ج چ:هیچی میخوابیدم تا اطلاع سانویی هم بیدار نمیشدم بعد که بیدار شدم به کله میرم تو دیوار دوباره غش میکنم هفته ی بعد بیدار میشم و همینکارو میکنم....... و ادامه دارد فقط میخوابم همین😐😂
آفرین
از همین حالا لقب زیبا ی خفته به شما تعلق می گیرد 😂
یعنی فکر کن زیبای خفته واسه شاهزاده هه خودشو کوبنده باشه تو دیوار 😐
آره😐😂
عالییییییییی بعدیییییی
مرسی 😊
حتما
منازغروبتاطلوعافتابباهاتمیمونم!-🌸☁️👤
منازغروبتاطلوعافتابباهاتمیمونم!-🌸☁️👤
عزیزممنهمینجام...!-
تابراتبکبدم😔🌸☁️
فالو:بک🌸😔🤝🏻
عالیییی بود😍
مرسی😊