آبشار جاذبه جادویی ۲

فورد:دیپر بیا فرار کنیم.آتنا:ای وای دروازه پس اون قیچی ابعاد کجاست لامصب؟بیچاره شدم جورنال رو دادم به دیپر.فورد:این اسلحه چشه باید یه دو ساعتی بیهوش می شد.دیپر:عمو فورد شاید منظورش اون قیچی هست بده بهش تا تو این بعد بیابونی گیر نکردیم.فورد:باشه دیپر ولی تو نیا خطرناکه.دیپر:عمو فورد ؟😑فورد:بله؟دیپر:۱ ساعت ۱۱ صبح هست ۲ من باهات تو منطقه آدم فضایی ها امدم ۳ اون دختره دشمن ما نیست و اگه بود این جورنال ارزشمند و مهم رو به ما نمی داد.فورد:دیپر نگاه کن!تتوی کف دست بیل سایفر آتنا به گردنبند تبدیل شد.آتنا:اون داره به این بعد میاد فرار کنین.فورد:اون تمام مدت می دونست ما اینجاییم؟آتنا:آره این چیز ها مهم نیست اون قیچی رو بده من و تا بیل تو رو ندیده فرار کن.

فورد قیچی رو انداخت و از پورتال خارج شد و آتنا تو اون بعد موند . آتنا قیچی رو برداشت و یه پورتال به میونی باز کرد.استار:آتناااااااا دلم برات تنگ شده بود نمی دونی از وقتی ملکه شدم چقدر دنبال یکی دیگه هستم با هم بریم ماجراجویی.از وقتی تافی مرده دیگه اینجا حس و حال نداره.ولی تا آتنا خواست حرف بزنه افتاد رو زمین گردنبندش روشن شد و نور زرد توش پدید آمد.صدای خنده بیل رو می شد تشخیص داد.استار:خودت رو نشون بده بی ریخت 😠با دوستم چیکار کردی؟بیل:هیچی با فرا خوندن ویل من به این بعد هجوم اوردم و دوستت تا وقتی تو این بعد هست تحت کنترل منه 😈استار پای بیل رو گرفت و طلسم زمزمه رو خوند و پای بیل از بین رفت و پودر شد.بیل:پدرسگ می دونی چقدر طول می کشه پام دوباره درست بشه حتی دیر تر از چشمم که میبل پوکوندش(بیل فحش نده.بیل:تو خفه من :می خوای حذفت کنم از شخصیت ها؟بیل:غلط کردم)استار:حقته.و دروازه رو بست.

آتنا بهوش امد و یه دید دروازه بین میونی بسته شده.آتنا:بیخیال اه 😠 اگه ببینمش تیکه تیکه اش می کنم می دم هر تیکه اش رو یکی از اون هیولا ها بخوره.روانی .بیل:من گوشت ندارم که بخوای تیکه تیکه کنی هر هر هر.پیام بازرگانی:تست میراکلس نسل جدید را دنبال کنید 😊آتنا:تو دیگه کدوم گورستانی هستی خر خاکی؟بیل:رو کله ات نشستم.آتنا:می دم کیل بزنه ناکار ات بکنه ها گمشو بیل:مثل اینکه یادت رفته کیل رفته تعطیلات؟آتنا:به جهنم خودم ناکار ات میکنم.و از اونجا رفت

نتوانست! آتنا:چرا براش محافظ گذاشتم پس باید برم آبشار جاذبه.اون یه دروازه به آبشار جاذبه باز کرد و رفت توش .فورد و دیپر به معما کده رسیده بودن و از شانس خوبشون بقیه هنوز خواب بودن . فورد:بیا بریم تو اتاقامون فکر کنن جایی نرفته بودیم یهو در باز شد و استن امد تو آخیش یه شب تو اون تشک مسخره نخوابیدم . فورد زیر میز بود و دیپر تو کمد . استن امد و گوشت کنسروی خورد.استن:دلم برات تنگ شده بود گوشت جونم.و رفت تو اتاقش. فورد :دیپر استن رفت بیا بیرون . آتنا امد جلوی معما کده شک .آتنا:این معما کده هست فورد خیلی چیز ها درباره اش گفته بود .

آتنا رفت تو معما کده فورد تا اون رو دید بردش تو زیر زمین تا کسی اون رو نبینه .فورد:دیپر بیا. فورد آسانسور رو روشن کرد و سریع رسیدن پایین .فورد:آتنا درست به سوال هام جواب بده تو کی هستی ؟و چرا همیشه وقتی تو هستی بیلم هست؟آتنا:چون...

پایان 💗💕💗💕

چالش:یه جک آبشار جاذبه ای بگین بای 💞💖💞💗