5 اسلاید صحیح/غلط توسط: bt21 انتشار: 2 سال پیش 325 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
سلام به همه.
واقعا متاسفم که دیر گذاشتم. لطفا ببخشید چون رد شد داستانم😘
سو: تو... تو... الان منو چی خطاب کردی. تهیونگ: خب شوکه نشو تو ملکه منی. سو: اگر یکبار دیگه بگیش قول میدم که زنده به گورت کنم. تهیونگ: ببخشید حالا تو اون تیکه رو حذف کن. از روی مبل بلند شدم و رفتم نشستم پایین مبل و گفتم: دوشیزه پارک مایلی که برای برند من کار کنی و ملکه ای برای خودت و مردمت باشی. خواهش میکنم منطقی تصمیم بگیر. سو: قلبم میگفت اره ولی مغزم میگفت نه. اکثر مواقع از روی مغزم تصمیم میگرفتم و کم از قلبم روی تصمیم میگرفتم ولی.... ولی اینجا دیگه مغزم نبود که تصمیم میگرفت بلکه قلبم بود.
سرم رو بلند کردم و گفتم: قبول میکنم. تهیونگ: نفس عمیقی کشیدم و گفتم: بهترین انتخاب رو کردی. از روی زمین بلند شدم و کتم رو صاف کردم و کارتی از داخلش در اوردم و دادم دستش و گفتم: خانم پارک فردا ساعت۱۲:۳۰ دقیقه شما رو در شرکت طراحی برندthv ملاقات خواهم کرد. امیدوارم سرساعت اونجا باشید. سو: به کارت نگاهی انداختم و ادرس رو خوندم. از روی مبل بلند شدم. تهیونگ: خب من باید برم. الان ساعت۵ صبحه. سو: لبخندی همراه با بغض زدم. تهیونگ: انگار اون بازم ناراحت بود. بهش گفتم: همه چیز درست میشه. مگه غم چقدر میتونه توی دلت باشه. یه روز از بین میره و یک احساس خوب مثل شادی داخل دلت ریشه میزنه. فقط خودت باید قبولش کنی. سو: سرم رو بالا و پایین کردم.
تهیونگ: رفتم سمت در و گفتم خانم پارک فردا شما رو ملاقات خواهم کرد. فعلا. از خونه خارج شدم و رفتم سوار ماشینم شدم و به سمت خونه ام حرکت کردم.
.............
سو: ساعت۱۱ بود. سریع اماده شدم موها مو بافتم و به صورت رنگ پریده ام خیلی کم کرم زدم و یکم برق لب زدم. از خونه بیرون رفتم و یک تاکسی گرفتم و ادرس رو دادم و رسیدم. وقتی پیاده شدم نگاهم افتاد به برج های بلنند که با شیشه درست شده بودن و معلوم که خیلی محکم ساخته شدن. چشم افتاد به بلندترین برج. خیلی بلند بود و طراحی زیبایی داشت. چشمم افتاد به اسمی که روی اون برج نوشته شده بود: thvs امکان نداره. اون چطور میتونه اینقدر پولدار بشه. رفتم داخل برج.به سمت صندوق رفتم. سلام.
منشی: سلام خانم. سو: من با اقای کیم باید الان ملاقات کنم. منشی: لطفا کارت عضویت خودتون رو نشونمون بدید. سو: ببخشید چی رو باید نشونتون بدم؟. منشی: کارت عضویت و اگر نداشتینش مجبورم که شما رو از اینجا بیرون کنم. سو: من کارتو ندارم ولی خود اقای کیم بهم پیشنهاد کار داد و گفت: فردا ساعت۱۲:۳۰ به ملاقاتشون برم. منشی: خانم از اینجا برید لطفا. مطمئنم که شما یکی از همون خبرنگارای فضول و اعصاب خورد کن هستید که میخواد به هر طریقی که شده پیش اقای کیم بره. سو: نه اینطور نیست. من واقعا به خواسته اقای کیم اینجا اومدم. منشی: خانم لطفا از اینجا برید وگرنه........ تهیونگ: وگرنه چی؟. سو: یهو اقای کیم با قدم های بلند و اروم به سمت ما اومد. منشی: اقای کیم. تهیونگ: داشتی میگفتی. ادامه بده فکر کن من اینجا نیستم. برگشتم سمت خانم کیم و گفتم: روز بخیر خانم پارک. سو: روز شما
هم بخیر جناب کیم. توی مغزم یک شوک وارد شده بود. همش داشتم به این فکر میکردم که اون چه ورود جانانه ای داشت و چطور جواب اون منشی بد اخلاق رو داد. تهیونگ: خانم هان ایشون مهمان ویژه من هستن. چطور میتونی با بی احترامی باهاش صحبت کنید. خانم پارک بابت بی احترامی که بهتون شد ما رو ببخشید.
5 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
35 لایک
پارت بعدو کی میزاری؟
عالییی بود ..:)))🤎📜
تشکر🥰
وای گذاشتیششش🥲😂❤
اره بالاخره
عالی
عالللللللییییی
تهیونگ شیییییییییی منم مدل کنننننننننننننن
وای اجی تو خیلی مودت قشنگه و خنده داره🤣
من بهترین دوستم ۳ سال افسردگی داشت تو ۱ ماه خوبش کردم از بس شیرینممممم😂( اعتماد ب نفسم رو )
به به روانشناسی برا خودت😐👏
من اکثر بیماری های روانی رو تو یه یه روز یاد گرفتم و اعداد رو به ۵ زبان ایتالیایی اسپانیایی فرانسوی آلمانی کره ای بلدم😐
( من چرا اینارو گفتممممموممووووووممممم)
میشه بگی چرا اینارو گفتم؟ یه دلیل بیار که برای اولین بار تو زندگیم قانع بشم😐😐😐👏👏👏😂😂😂😂😂
چه خوب که حالشو خوب کردی. این عالیه. 😍😍😍😍
میخوای توی داستانم بنویسم پشم یونتان مدل برند thvشد؟
خب اسمتو بگو🤣😅
هوراااا پارت جدید بعد قرنی اومد😂💅
اره
عالیییییی
عالیییی