
سلام بچه ها خوب هستیم امیدوارم خوب باشین بریم سر داستانمون یعنی پارت اخر 😃😃😃
هانشی : میرا باید یکی رو پیدا کنیم برقصه اون جوری بهتره میرا : چرا خودمون نرقصیم 😃 هانشی : باشه میرا : در یک روز شیرین بهت دوروغ گفتم دورغم به صلاح خودم بودم نه تو با این حال دوستت دارم پس منو ببخش عشق ابدی من هانشی :من بهت اعتماد کردم و تو به من دوروغ گفتی ولی تو نفهمیدی چقدر درد داشت درد میکنه درد میکنه ولی مهم نیست من دوستت دارم فقط دوروغ بزرگ بود میرا : در یک روز شیرین بهت دوروغ گفتم دورغم به صلاح خودم بودم نه تو با این حال دوستت دارم پس منو ببخش عشق ابدی هانشی: راستش زیاد ناراحت نشدم فقط احساس پوچی میکردم حالی عجیبی داشتم و دلم برات تنگ شده بود درد میکنه درد میکنه ولی مهم نیست من دوستت دارم فقط دوروغت بزرگ بود میرا : من نمیدونستم ممکنه اینقدر دردت گرفته باشه حالا تا آخر عمرم به پات میشینم و تاوان کار هام رو بدم پس لطفا منو ببخش و بغلم کن ( بچه ها این تیکه رو ☝️بعد از یکم آهنگ میخونه) هانشی : لطفا ناراحت نشو اشکال نداره عزیزم من حتی اگه دوروغت به اندازه آسمان باشه بازم میبخشمت میرا :تو این لحظه داشتم میچرخیدم که یهو دیگه نتونستم بچرخم از بین این همه آدم چرا این شوفنگ : میرا چرخید و اومد بغل من دستش رو گرفتم و دهنم رو بردم پیش گوشش و گفتم کانگ میرای دوروغ گو تو آهنگ میگه اگه دوروغت به اندازه ی آسمون باشه بازم میبخشمت ولی من اینطور نیستم 😏من دوروغت رو نمیبخشم میرا : واقعا منو نمیبخشی اینش به تو مربوط نیست من باید بهت بگم میخوامت یا نه 😌شوفنگ : چی میرا : دست شوفنگ رو گرفتم و دهنم رو بردم پیش گوشش و گفتم تو مال منی شوفنگ و بلند خندیدم شوفنگ : دیونه داد نزن میرا: چرا از من خجالت میکشی 🤨میخوای برم هان هان لی : کانگ میرا میرا : لی! لی : چرا بهمون دوروغ گفتی ما یعنی اینقدر بی ارزش هستیم میرا : چی داری میگی 😂لی : چرااااااا بهمون نگفتی مگه ما دوستت نبودیم سادین :چی هنوز نمی تونم باور کنم یعنی چی آخه 🙁🙁🙁🙁
شوفنگ : میرا باید یه چیزی بهت بگم من میخوام باهات ازدواج کنم میرا : چی؟؟ 😕ازدواج 🙄شوفنگ : اوهووووم بابای میرا : چی تو میخوای با دختر من ازدواج کنی 😡عمرا من دخترم رو بدم بهتون 😕میرا : بابا چرا 😳بابای میرا : میخوای با این ازدواج کنی میرا : خب چشه مگه 😡بابای میرا : چش نیس؟ میرا : خیلیم خوبه برگشتم شوفنگ رو بوس کردم بابای میرا : کانگ میرا تو رو از ارث محروم میکنم میرا : من دنبال ثروت تو نیستم بابا بابای میرا : باشه الان زنگ میزنم میگم کارت هاتو مسدود کنن 😒😒میرا : بابا گه خوردم 😄😄😄بابای میرا : نوش جونت 🙂 فردا : میرا : الو شوفنگ کجایی شوفنگ : خونه 💋 میرا بیا امروز بریم سوار چرخ و فلک بشیم هان 😃میرا: باشه بریم شوفنگ :من یه کار دارم دیگه قطع میکنم راستش به میرا دوروغ گفتم دارم شهر بازی رو تزئین میکنم و امشب از میرا خواستگاری کنم 😄😄😄( 💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻💃🏻)
میرا : شب ساعت 7 بود لباسام رو پوشیدم و به شوفنگ زنگ زدم 🤗شوفنگ : جانم الان بیرونم بیا بیرون میرا : باشه💋☺️رفتم شوفنگ از ماشین پیاده شد شوفنگ : میرا صندق عقب ماشین رو باز کن میرا : چرا 🙄 شوفنگ : اون پشت یه دستمال هست بیار شیشه ماشین رو تمیز کنیم 😊میرا: باشه رفتم و صندق عقب رو باز کردم و یه عالمه بادکنک هلیوم اومد بیرون با یه کارته روش نوشته بود عاشقتم میرا 🤭🤭🤭🤭 هی شوفنگ چطور میتونی اینقدر کیوت باشی 😇😇😇شوفنگ : عشقه دیگه 🤷♂️🤷♂️میرا : رفتیم ولی شهر بازی ساکت بود و تاریک شوفنگ من از اینجا میترسم خیلی ساکت نیس شوفنگ : واقعا 🤨میخوای روشن بشه 😃میرا : اوهووووم یهو همه جا روشن شد زیر پام یه عالمه گلبرگ صورتی بود و یه عالمه شمع که باهاش قلب درس شده بود شوفنگ اومد و جلوم زانو زد و گفت : کانگ میرا من از وقتی تو رو دیدم راستش عاشقت نبودم 😁ولی بعد یکم مدت واقعا عاشقت شدم پس امروز میخوام بگم با من ازدواج می کنی میرا :🙁🙁😳راستش...... راستش..... من باید یکم درموردش فکر کنم آخه این خیلی یهویی بود 🙁🙁🙁شوفنگ : یعنی باهام ازدواج نمی کنی میرا : نه! نه! شوفنگ : نه؟ میرا : میخوام باهات ازدواج کنم ولی یکم بهم وقت بده خوب شوفنگ : باشه بهت وقت میدم تا جمعه میرا : چی الان چه چهارشنبه هست جمعه زوده 😕😕😕😕شوفنگ : همین فقط، جمعه تمام 😊😊😊😊
فردا : میرا : دیشب بعد کلی خوش گذرانی اومدیم خونه صبح گوشیم زنگ خورد الو 😴😴😴لی : میرااااااا😭😭😭😭میرا : از جام پریدم لی چی شده چرا گریه میکنی لی : شوفنگ تصادف کرده الان حالش خیلی بده میرا : چی گفتی؟ چی چرا کی کدوم بیمارستان لی : آدرس بیمارستان رو گفتم و گوشی رو قطع کردم میرا : با گریه لباس هامو پوشیدم و پیاده تا بیمارستان دویدم وقتی رسیدم شوفنگ رو تخت بود لی هانشی ساینا همه اونجا گریه میکردن رفتم نشستم پیشش و گریه کردم و گفتم عوضی این چه طرز مردنه هان 😭😭😭😭بلند شو زود باش بعد اینکه دلم رو شکستی کجا میخوای بری هان لی : میرا دکتر گفت احتمالا اون حرفامون رو میشنوه یه چیز خوشحال کننده بگید مثلا خود من هی شوفنگ بی دار شو اون ماشینی که از دستت گرفتم و بهت گفتم شکستمش اون هنوز سالمه خیلی اونو دوس داشتی وقتی بیدار شی میدم به خودت فقط بلند شو 😭😭😭😭ساینا : داداش تو بلند شو قول میدم از اون شیرینی هایی که دوس داشتی برات بپزم 😭😭😭😭هانشی : شوفنگ بیدار شو قول میدم آهنگی که دوس داری رو برات بخونم 😭😭😭لی : میرا حالا نوبت تو هست میرا : شوفنگ بلند شو منم بهت قول میدم باهات ازدواج کنم هان فقط بلند شو 😭😭😭😭😭شوفنگ : راس میگی؟ میرا : کاستو بیار ماس بگیر آره باهات ازدواج میکنم 😭😭😭😭شوفنگ : مرده و قولش میرا : 😭😭😭😭صبر کن تو مگه نمرده بودی 🙁😐😐لی :😂😂😂ساینا و هانشی :😂😂😂😂میرا : صبر کنین اینا همش نقشه بود 😡لی : تو دیشب به شوفنگ جواب رد دادی ماهم بله رو ازت گرفتیم میرا : پا شدم و یه سیلی به شوفنگ زدم هانشی : اخخخخخخخخ چسبید 😁میرا : خفه شو همتون عوضی هستین و از اونجا دور شدم شوفنگ : میرا رفت منم دنبالش رفتم میرا صبر کن میرا : ولم کن ولم کن با عجله فرار کردم و رفتم خیابون که یهو شوفنگ : میرا از دستم فرار کرد و رفت خیابون که یهو یه ماشین اومد و زد به میرا میرا : چشمام داشتن سیاهی میرفتن چه اتفاقی افتاده شوفنگ : میرا وسط خیابون افتاد و همه جا خون اومد میرا میرا رفتم پیشش و بلند گریه کردم و تو بغلم بردمش بیمارستان یکی بیاد اینجا مریض، داریم 😭😭😭لی : تو اتاق شوفنگ بودیم که دیدیم شوفنگ داره داد میزنه رفتیم بیرون شوفنگ کلا خون شده بود و تو بغلش میرا بیهوش افتاده بود 🙁
لی : شوفنگ چی شده 😳🙁 هانشی : شوفنگ چه اتفاقی برای میرا افتاده 🙁🙁🙁 شوفنگ : اومدن و میرا رو بردن ای سیو گفتن ضربه شدیدی خورده واسه همین امکان داره یه مدت بره کما 😭😭😭😭😭
دو ماه بعد : شوفنگ : میرا هنوز تو کماس فردا تولدشه میخواییم فردا همه براش جشن بگیریم نشستم پیشش و هر روز منتظر برگشتش هستم هر روز بابت کاری که کردم پشیمونم اگه فقط دو روز صبر میکردم میرا الان زنده بود 😔لی : الو سلام شوفنگ ما همه چیو آماده کردیم فردا سر وقت میآییم اونجا میرا هنوز...... شوفنگ : نه هنوزم همین طوره فردا منتظر شما هستیم زو بیاین بعد حرف زدن با لی رفتم بیرون میرا : اینجا کجاست چرا نمی تونم چشمام رو باز کنم میتونم دستام رو تکون بدم ولی 😭😔حس بدی دارم شوفنگ : میرا بیدار شو دیگه فردا تولدته بیدارشو باشه هوم 😔😔 فردا : شوفنگ : همه اینجا جمع شدیم و داریم کیک تولد میرا رو روشن میکنیم میرا : می تونم چشمام رو باز کنم روشنایی داره میاد 😃چشمام رو باز کردم لی : رفته بودم قهوه بخرم وقتی اومدم دیدم میرا چشماش بازه اااااااااااااااااااااا شوفنگ : چی شده لی : میرا چشماش رو باز کرده شوفنگ : رفتم سمت میرا چشماش رو باز کرده بود میرا میرا خوبی حالت خوبه درد نداری معلم یکی معلم رو خبر کنه لی : شوفنگ معلم نیست دکتره اینقدر هیجان زده ای 😂😂😂😂رفتم دکتر رو صدا زدم دکتر گفت حالش خوبه و دستگاه هارو در آورد و گفت تا یه هفته مرخص هست شوفنگ : میرا خیلی دلم برات تنگ شده بود میرا : تو کی هستی؟ شوفنگ: منو یادت نیست 🤨🤨🤨میرا : نه یادم نیست نمیشناسمت لی : منو چی؟ میرا : تو رو یادمه هازو لی اون یکی هانشی و اون یکی ساینا هست ولی این آدم رو نمیشناسم شوفنگ : میرا واقعا منو یادت نیست هان من شوفنگم قرار بود با هم ازدواج کنیم من ازت خواستگاری کردم و تو رد کردی من اومدم بیمارستان خودم رو زدم به مریضی تو اومدی گریه کردی گفتی اگه بیدار شم باهام ازدواج میکنی و وقتی فهمیدی من دوروغ گفتم گریه کردی و رفتی بیرون که بهت ماشین خورد میرا : واقعا 😳 شوفنگ : آره واقعا تو خواهر منو یادته چطور من یادت نیستم هان 😭😭😭😭 میرا : همین که هست تو رو یادم نمیاد برو بیرون لی لطفا اینو بنداز بیرون دستت درد نکنه شوفنگ : باشه من میرم از اتاق میرا اومدم بیرون میرا : رفت 😂😂😂😂شوفنگ ابلح حقش بود 😌😏لی : چی تو اونو یادت میاد؟ میرا : معلومه 😌ساینا : پس چرا؟ میرا : یادتون رفته دفعه پیش با من چیکار کرد صبر کن ببین شوفنگ یه کاری میکنم پشیمون بشی 😒😒😒هانشی : 😂😂😂😂😂تو واقعا خود کانگ میرا هستی میرا : 😊😊😊😊
میرا : بعد رفتن همه از پنجره بیرون رو نگاه کردم شوفنگ نشسته بود رو صندلی نشسته بود رفتم پیشش و گفتم تو هنوز اینجایی گفتم برو شوفنگ : تو منو یادت نمیاد منه تو رو یادمه میرا : ما هم دیگه رو دوس داشتیم شوفنگ : آره خیلی من خیلی خیلی بیشتر دوست داشتم و هنوزم دارم ولی تو..... میرا : همون لحظه میخواستم لپش رو ببوسم که برگشت و درست لبش رو بوسیدم 🤪🤪🤪🤪شوفنگ : برگشتم به طرف میرا که یهو منو بوس کرد 🤭🤭🤭🤭صبر کن تو مگه منو یادت نرفته بود 🤨🤨🤨میرا : خب..... خب... تو به من دوروغ گفتی منم تلافی کردم 😁😁😁😁شوفنگ : چی 🤪دختره ابلح وایسا به حسابت میرسم میرا : پا شدم و فرار کردم دوساعت دنبالم دوید دیونه 😂😂😂
شوفنگ : بعد یه هفته میرا مرخص شد الان با هم رفتیم بیرون و داریم قدم میزنیم میرا : شوفنگ حس خوبیه سرم رو بزارم رو شونت و راه برم بغیر از من نذار کسی سرش رو بزاره رو شونت 😡شوفنگ : باشه باشه 😊راستی میرا میشه ازدواج کنیم خیلی وقته با همیم مامان بابا هامون هم راضی هستن 😄😄😄😄😄میرا : خب.... راستش خجالت میکشم 😅😅😅شوفنگ : چه خجالتی تو هم 🙁میرا : شوفنگ بیا ازدواج کنیم شوفنگ : باشه بیا ازدواج کنیم 😄😄😄😄
میرا : رفتیم پیش پدر مادر شوفنگ و من و اجازه ازدواج گرفتیم و اونا هم قبول کردن 😄😄😄😄😄😄 چند روز بعد : شوفنگ : امروز با میرا اومدم لباس عروس بخریم میرا تو لباس، عروس خیلی جیگر میشه میرا : شوفنگ این لباس چطوره خوشت میاد یه لباس پف دار بود ساده بود و یه عالمه زر روش بود رو سرم تاج گل فرستاده شوفنگ : میرا این همه لباس پوشیدی بنظرم این لباس بیشتر بهت میاد 😄👍میرا : واقعا باش همین رو میخریم شوفنگ برو تو هم لباس بپوش شوفنگ : باشه میرا : شوفنگ رفت اتاق پروو وقتی اومد با یه کت شلوار سیاه اومد خیلی خوشگل شده بود 🤤🤤خدمتکار : وای چه زیبا شدین آقای فنگ مثل یه داماد زیبا شدین از عروسم زیبا شدین شوفنگ :😏😏میرا : هان هی شوفنگ این لباس بهت نمیاد برو عوضش کن 😡😡شوفنگ : واقعا باشه رفتم اتاق پروو و لباسام رو عوض کردم وقتی اومد بیرون صدای میرا میومد میرا : هی تو چطور جرئت میکنی به شوهر من بگی خوشگل هان 😡زود از اینجا برو دفعه آخرت باشه و گرنه از کار اخراج میشی فهمیدی 😡خدمتکار. : بله خانم متاسفم دیگه تنهاتون میزارم شوفنگ : پس حسودی کرده 😂😂😂😂میرا : دختره بی ادب😏شوفنگ :میرا این لباس چطوره میرا : عالییییییی خیلی زیبا شدی همین لباس بهتره 😊😄😄😄😄
روز عروسی : شوفنگ : میرا زود باش دیگه میرا :صبر کن بزار بیام شوفنگ اگه دیر کنیم تقصیر تو هست ها میرا :خب بدون ما که نمی تونن شروع کنن شوفنگ :عه راس میگی میرا داری اون پشت چیکار میکنی میرا :اومدم بیا شوفنگ :این چیه میرا :ست زوجی هست 😄 یه قلبه از وسط نصف شده یه دونه مال من یدونه مال تو بریم شوفنگ :میرا عاشقتم و بعد میرا رو بوسیدم ❤️ ❤️ ❤️ ❤️ ❤️❤️ ❤️ میرا و شوفنگ ازدواج کردن و تا ابد با هم به خوشی زندگی کردن خب تموم شد امیدوارم خوشتون اومده باشه یه هفته بعد یه داستان دیگه مینویسم 😘😘😘😘😘
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییی
اسم فیلمش باران شهاب سنگه خیلی باحاله
باران شهاب سنگ دختره پولدار نبوده خیلی فرق داشت با اون 😂😂😂😂
آنقدر عذابشون دادی بدبختا یک خاطره شیرین حقشون بود😑😃