سلام بالاخره رسیدیم به پارت آخر خیلی دلم برای این داستان تنگ میشه و بچه ها اگر سوالی داشتید بپرسید جواب میدم مثل صندلی داغ
=چِ زری زدی :دروغ میگم تو دزدی _چی ..چیو دزدیده ...صورتشو سمت جیمین کرد و گریه کردو گفت:جیمین این دختره گردنبندی رو که از مامانم هدیه گرفتم و دزدیده آخرین ..یادگاری از مامانم....بعد هم هق هق هاش بلند شد من مات و مبهوت بودم =چی داری میگی.یی من چیزی رو ندزدیدم ..داد زدو گفت:چرا با چشای خودم دیرم دار میگی کوری اول که میخواستی ع.قم و بدزدی بعد مال و اموالشو حالا هم که دیدی چیزی گیرت نمیاد گردنبند منو برداشتی برای خودت اونم بخاطر اینکه پول نداشتی خرج دانشگاهت و زندگی کردن در اینجا رو بدی تویه بدبخت دزد هستی ..هیچ حرفی از دهنم بیرون نمیومد با چشمای اشکیم به جیمین نگاه کردم =تو..حر..فشو...با.ور میکنی؟ ..سرشو پایین آورد بعد بالا کرد با اخم گفت:ازت متنفرم از زندگیم از ذهنم از خوابم از خونم برو بیرونننننن ......اشک هام رو پاک کردم هرچیزی تو ذهنم اومدو گفتم:کاش هیچوقت نمیدیدمت کاش هیچوقت ع.شقت نمیشدم ایکاش منم همون جور که این دختره پول دوست قلبتو شکوند میشکوندم ....رفتم جلوش وایستادم با دستام زدم به سینش رو قدم عقب رفت =پارک جیمین اون کسب که بخاطر پول پیش تو هست من نیستم اونه کسی که بخاطر پول قلب ۲ تا آدم رو شکوند اون هست هم قلب تو هم قلب سون وو رو شکست و گول زد الان حافظت رفته ولی وقتی برگشت هیچ وقت حق نداری دنبالم بیای ......بعد از کنارش رد شدم طعنه ای به جیا زدم و به سمت اتاق دایی رفتم تا وسایلم و جمع کنم صدای جیمینو از تو حال شنیدم_هه فکر کردی میام دنبالت تو کی هستی که بیام دنبالت ...بعد هم زد زیر خنده
4 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
88 لایک
بالاخرهههه پیدات کردمممم
از اون موقع که اکانت قبلیت حذف شد خیلی دنبالت میگشتم ಥ‿ಥ
خییییلی خوشحالم پیدات کردم
حالا بشینم بقیه من دوست ندارم رو بخونم 😆
پارت یک فصل دوم رو چرا پاک کردی😐💔
میگم چرا فصل ۲ رو پاک کردی ادامه نمیدی ؟ 🥲
عالییی بود اجی
فقت کاشکی اخرشو طولانی تر میکردی مثلا میگفتی جیا چیشد یا مثلا جیمین و شین هه رو بچه دار میکردی
نه چیزه
اون بچه دار نه
منضورم خب
چیزه
مثلا این قصه رو برای بچشون تعریف میکردن 😂😂😂😂😂
عالی بود عزیزم خیلی قشنگ بود داستانت 😊❤️
عررررررررررررر خیلی قشنگ عودددددودود🤧😭
حد اقل ی امادگی می دادی
عالییی بود ♡ بالاخره شین هه رو هم ش وه ر دادی 😹😹 پس با من تکرار کن 🌼 شهر و چراغون کنید ستاره بارون کنیدشادی و گنج ساحل لیلیو مجنون کنید......... به بزرگیه خودت ببخش دیگه یادم نمیاد بقیشو 😹😹😹😹😹
خیلی عالی بود❤ مرسیییی
اخرش مود ترین جمله ی جهانو گفتی ینی😂با خوشحالی با هم زندگی کردن😂😔🤝🏼
خداعی بهترین داستانی بود ک تابحال تو تستچی خونده بودم ادامه بده♥✨