
عکس پروفیل عکس جک هست
(جک پشت سر جیجی حرکت میکرد برای همین جک میتونست حرف بزنه)توماس گفت کجا مرید اخ ساعت اصلا دید یا نه ساعت ۱۰ شبه بابا نگهبان هاهم تویه شب بدجوری محافظت میکنن باید روز بریم گفتم شب بیشتر روز کمتر؟ توماس گفت اره خوب بریم منم روم برگردوندم و جک بغل کردم توماس گفت امشب بریم هتل بخدا ماشین سخته کمرم شکسته😩گفتم شما دوتا که صندلیتون میدادید عقب منو بگید تو صندوق میخوابیدم😑 توماس گفت درهر صورت پاشیم بریم گفتم پولمون کجا بود؟ توماس گفت یکم من پول دارم گفتم چقدر؟ گفت یه میلون گفتم چیییی یه میلون داشتی پول من برداشتی اخ😑 گفت خب شاید نیاز میشو که دیدی شد😂 گفتم من با تو اصلا حرفی ندارم جک یه میو کرد گفتم بیین جک طرف منه گفت نترس خوشگله گفت بس کنید😂 گفتم درهر صورت پاشو بریم خلاصه یه هتل پیدا کردیم رفتیم اونجا گفتند فقط یه اتاق یه اتاقه مونده ته فقط یه تخت هم داره😐 گفتم بیخیال بیا بریم یه هتل دینه توماس دستم گرفت کشید گفت تنها هتل اینه دیگه مجبوریم گفتم اخ گفت اخ ماخ نداریم دختری که اتاق هارو میداد گفت حیوان اینجا ممنوع هست☺️
توماس گفت باشه گفتم چی منظورت چیه وایسا گفت باهام بیا گربه رک میزاریم تو ماشین جک با عصبانیت گفت میوووووو میووووو وقتی رسیدیم به ماشین گفت کیف داری؟ گفتم اره با خودم اوردم گفت میشه یک ۵ دقیقه ازت بگیرم؟ گفتم باشه بهش کیف دادم خرچی بود نبود ریخت بیرون😐🙁 جک گذاشت توش تا گذاشت یک دفعه بزرگ شد که ومش زد بیرون خوب خداروشکر کیف چیزیش نشد😐(نویسنده :😐تو به فکر کیفت هستی؟ بدبخت جک چی میگی😐) خلاصه دم چک گذاشتیم بیرون منم باید چهار چشمی دم جو به پام وگرنه بزرگ میشد😐
دختر هتل دار گفت اون دم چیه؟ مونده بودم چی بگم توماس گفت خوب مگه مد روز نیستی ببینه خیلی ها دم گربه یا روباه دوگروباه یا کیف و... میزارن😏 گفت چرا چرا ولی گفتم چرا گیر میدی اتاق نشون بده دیگع بلاخره اتاق رو نشون داد و کلید رفتیم تو جکم از کیف اوردم بیرون یه نفسی تازه کنه بنده خدا بعدش رفتم رو مبل دراز کشیدم گفتم شب بخیر توماس اومد دستم گرفت گفت شما ناز نازی ها رو تخت منو جک رو مبل گفتم شما دوتا دو نفر هستید من یه نفر بعدش من عادت دارم رو تخت بخوابم جک پشت سرم گفت ای بابا بس کنید اصلا من میخوابم اینجا شما رو مبل😁 رومو برگدونم گفتم تو همون پیشی بمون کافیه😊 یه میو عصبانیت کرد رفت رو تخت خودشو جم کرد (عکس پروفایل😊) بعدس روشو کرد اون طرف بعد ۱ ساعت بلاخره یه تصمیم گرفتیم جک سمت راست من بخوابه توماس سمت چپ من منم وسط😐 اولش بدجوری عصبانی بودم میگفتم نه ولی خوب دیگه چاره ای بود؟ پتو کشیدم روم پشت به جک خوابیدم که جک حدقل شکل انسانیش بتونه بخواب
(نویسنده :😐خدایا یعنی چی این سه تا کناروهم بخوابن؟ خدایا من کی اینو نوشتم خودم یادم نیست توماس: من اضافه کردم😁 نویسنده خدایا😐) بریم سر داستان توجه داستان الان از زبون توماس هست👀👅
جک میگفت که من رو تخت تمام منم میگفتم بیا بیرون اخرش یه دفعه گقتم اصلا سه نفری بخوابیم😡بعدش تو دلم گفتم خب بهتر فرار کنم الان این دو تا میان رو سرم که جک گفت من مخالفم (توجه توماس وقتی که جک گربه هم هست میفهمع که چی میگع) جیجی گفت وات؟ منظورت چیه گفتم دو به یک پس کنار ما میخوابی که جک گفت من کی گفتم موافقم الووو اصلا صدایه منو داری همش میو میو میکرد جیجی هم نمیفهمید که چی میگه😂😁راستش میخواستم کرم بریزم اذیت کنم بعدش جیجی تو تخت بخوابه منو جک رو مبل ولی خوب اینکار همه چی جدی شد و واقعا هم خوابیدیم خداروشکر تخت دو نفر بود جیجی وسط خوابید منم خیلی فاصله گرفتم ولی جک اینگار نه اینگار😐 (نویسنده :منحرف هست دیگه😐من: بله🤦🏻♂️)
فردا یک دفعه دیدم جیجی تو ب*غ*ل منه😐 جک اون طرف خیلی اروم که جیجی بیدار نشه زدم به جک وقتی بیدار شد اومد حرف بزنه که گفتم هیشششششششش اونم سریع رفت منم اومدم برم که اط شانس بدم پیرهنم محکم گرفته بود (نویسنده😂 :هنوز شانست بدتره😂) هرکاری کردم مگه ول میکرد گربه شدم و از ب*غ*ل*ش اومدم بیرون پیرهنم دادم دستم😂🤦🏻♂️ و یه پیراهن دیگه پوشیدم جک یه اشاره کرد گفت ببین پیراهنت شده اسبازی جیجی😂 اروم زدم تو سرش گفتم اول اروم حرف بزن یه مکث کردم گفتم ناز خوبیده جک گفت اگه از سرزمین ما بود جورش میکردم واست😉🤣 دوباره زدم تو سرش بردمش تویه سالن گفتم مگه نگفتم اروم حرف بزن بعدش من که عاشق نشدم دوم پاشو بریم جک گفت چی؟ اون نمیبریم؟ گفتم نه خل😑 اون کجا ببریم براش دردسر تا الانم گذاشتیم پاشو بریم تا بیدار نشده جک گفت ولی..... گفتم ولی چی؟ بفرما گفت هیچی باشه بریم گفتم وایسا کیفم جا گذاشتم ( نویسنده: کیف چی😑 من : یه کیف هست که توش وسایل جنگ اینها هست همه جا همرامه ولی متسفانه تو اتاق جا گذاشتم من رفتم بیارم)
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
بعدی رو نمیزاری؟؟
من تست هارو گذاشتم دارن تایید میشن 😅
عالی
ولی اگه میشه قبل از اینکه داستان جدید شروع کنی یه خلاصه ی دو خطه در مورد قسمت قبل بنویس ممنون
نوشتم دیگه یه دختر جیجی هست که یتیم هست و...