سلام دوستان گلم ممنون بابت تمام نظرات و لایک هاتون واقعا انرژی بخش بودن. ببخشيد چند مدت نبودم چون امتحان داشتم. سیع میکنم حداقل روزی یه پارت بزارم، البته به شرطی که حمایت کنید. ممنون
از زبان نرگس =
وارد حیاط که شدیم طبق معمول مادرجون و آقاجون توی حیاط بودن و داشتن صحبت میکردن
و درمورد یه چیزی که جلوشون بود و من نمیتونستم ببینمش بحث میکردن.
نرگس : سسسسسللللااااااامممممم.
مادرجون دستش رو گذاشت روی قلبش و گفت : وای دختر ترسیدم چخبرته!سلام به روی ماهت عزیزم.
آقاجون : سلام دخترم خوبی؟
خندیدم و رفتم مادرجون رو بغل کردم و لپش رو بوسیدم. این چند ماه خیلی بهشون وابسته شده بودیم. احسان هم موتور رو داخل پارکینگ زد و خواسته یواشکی بره بالا که کسی اون رو با لباس های پاره و خونی و پیشونی زخمی نبینه، ولی...
9 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
انیونگ میشه تو
https://testchi.ir/polls/80515
به بلو دی و
https://testchi.ir/polls/80516
به جونگیون رای بدین•-•🐇🌸