پارت آخره رفقا آخرین حمایتتاتونو ازش بکنین
یو هیونگ:پس تو داستان منو نوشتی..........ته:اوم..........یو هیونگ:تو نونارا رو ازم گرفتی.........ته:ولی من نمیدونستم تو واقعا به وجود میایی..تو هم نولانمو با نفرینات ازم گرفتی..............یو هیونگ:من تورو نفرین نکردم............ته:پس دلیل این بدبختی چیههه.................یو هیونگ:تو خالق منی درسته؟...........ته:آره...........یو هیونگ:من دلم میخواست خالقم زندگیش مثل خودم باشه همین...میخواستم خالقم یکی مثل من باشه.................ته:به نظرت اینن نفریننن نیستتتت..زل زدنم به جاده..اون برگ های لعنتی...اون چتر سیاه نفرین شده....همش...همشش.تقصیر توعه....(ته دیگر توان ایستادن ندارد..روی زمین می افتد).......یو هیونگ:اگه نولانو میخوای برش گردون............ته:کییی روووووووووو .............یو هیونگ:نونارا
6 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
8 لایک
فوق العاده تخیلی و کیوت بود داستانت🥺💔
🤍❤️🤍😍😘
💔🥺
بوس☺️🙂
قشنگ بود:)
زیادی قشنگ بود :)