your favorite crime >1

های گایز اینم یه داستان جدید که قولشو داده بودم

*سه شنبه * اخبار: و بشنویم از فرد دیگری که توسط ق.ا.ت.ل معروفمون ک.ش.ت.ه شد . پلیس در تلاش برای دستگیری اون شخص مرموزه ولی هنوز موفق نشده --هعه حالا حالاها باید تلاششون رو بکنن کسی نمی تونه این باند رو بگیره ؛ حداقل نه تاوقتی که من اینجام

* چهار شنبه * - الو سلام میای بریم کافه ؟ - سلام آره - خب پس به بچه هام بگو بیان - اوک دادچ * تو کافه * لوکا : بچه ها اون دخترا رو تو اون کوچه ی بغل کافه دیدید ؟ نینو : اوهوم جان : اره خیلی هم خوشگل بودن به خصوص یکی دوتاشون آدرین : باشه حالا نمیخواد ع.ا.ش.ق.ش.و.ن بشید الک : کی گف ع.ا.ش.ق شدیم ؟ جان : اونجارو اومدن نینو : نگا میز بغل ما نشستن

گارسون : ببخشید آقایون چی میل دارید ؟ آدرین : قهوه اسپرسو جان : قهوه لوکا : هات چاکلت نینو : نسکافه الک : معجون گارسون : دیگه چیزی نمیخواید ؟ آدرین : نه ( نوشیدنی هارو خوردن و از کافه بیرون اومدن )

* سر میز دخترا * کلویی : بچه ها اون پسرا رو نگاه خیلی جذابن آلیا : اوهوم هارپر : معلومه خیلیم پولدارن خوشم اومد کلویی : نه اینکه ما هیچکدوم میلیونر نیسیم مرینت : من هیچ نظری ندارم ولی 2 ، 3 تاشون واقعا جذابن کلر : آقا ولش من گشنمه کلویی : مری جونم بگو کی بیایم سر مراسم ا.ز.د.و.ا.ج ؟ کلر : راس میگه مری : عهع باز یه چی گفتم اینا جو گیر شدن آلیا : بیخیال گارسون اومد (سفارششون رو دادن و خوردنو از کافه بیرون اومدن )