

اول از همهههه این آرتم را نشونتون بدم•-•☝️وقتی داشتم میکشیدمش خواست بهم دونات بفروشه•-•. تو همراه سنس و پاپایرس رو مبل جلوی تلویزیون نشسته بودین و برنامه متاتون رو نگاه میکردید. متاتون:همینطور که قولشو داده بودم میخوام طبق قرعه کشی یه مهمون افتکاری برای برنامم داشته باشم!. پاکت رو باز کرد. متاتون:واو هه هه!. و پرید روی میز. متاتون:اون کسی نیست جز خانم ا/ت!!. پاپایری:وااییی تورو میگه!. سنس:چه خوش شانس-w-. تو:اما من حتی ایممو ننوشته بودم😐. متاتون:ولی با اینکه مطمئننا نخوای ولییی میتونی هم نیای هیچ اجباری نیست!. (میری یا نه؟
روز بعد آماده شدی و رفتی سمت استودیو یا هرچی که باید بهش بگن.برات سوال بود که اونجا چه بلایی سرت میارن ولی پاپایرس و سنس بهت اطمینان دادن نم۰میمری😐✌.اونطور که بهت گفتن وارد یه اتاق شدی ولی زیادی تاریک بود. تو:اوه؟سلام؟ یهو زمین زیر پات شروع کرد به لرزیدن و و یه دایره زیر پات دراومد گه به سمت بالا میرفت(فک کنم فهمیده باشید)یهو یه نور خیلی شدید به چشمت خورد بعدش متوجه صدای جمعیت شدی. متاتون:سلاااااااام جوون؟ایرانییی...یعنی چیزه سلدم به همه ی تماشاگران اینجا و توی خونمون!...یاد مل مل افتادم،به هر حال،بزارید پهمون افتخاریمون رو بهتون معرفی کنم. دستش از حالت عادی دراز تر شد و اومد روی شونت و تورو به خودش نزدیک کرد. متاتون:خودتو معرفی کن عزیزم و میکفروفون رو گرفت سمتت
متاتون:و همتون منو مشیناسید من متاتونم!خب عزیزم نظرت در مورد یه سیب چیه؟ تو:خب... متاتون یه اره برقی میاره بالا و تو همونجا خشکت میزنه!... بعدش با اره برقی یه سیب رو دو نصف میکنه و دوتا نصفشو میده بهت. متاتون:اآفرین بخور. توهم با استرس چند ثانیه ای سیب رو خوردی😐✌. متاتون:خب من بهت یه سیب دادم،اگه اون سیبی که اونجاست رو برام بیاری ممنون میشم و به یه سیب اونور صحنه اشاره کرد. متاتون:ولی صبر کن! و یه دکمه رو فشار داد و یه عالمه تله تا سیب درست شد. متاتون:یکم سخته فقط،حالا عجله کن!. و نزدیک به گوشت گفت:نگران نباش قرار نیست آسیب ببینی اون تله ها جوری ساخته شدن که وقتی بهشون برسی راه خروجشون واست باز شه. تو:این یعنی تو داری به همه دروغ ؟ متاتون:بیننده ها میدونن قرار نیست کسی آسیب ببینه و این برای آموزش حس خود باوریه،فقط اصلاوای نسا.بعد صدای بلند گفت:۱...۲...۳!برو!
همه چی واقعا داشت خوب پیش میرفت ولی وقتی سرتو آوردی بالا دیدی یه توپ آهنی تیغ تیغی بزرگ داره میاد سمتت و وقتی حساب کتاب کردی دیدی قراره بخوره بهت و راه فراری نداری! تو:اععععععععع!!!!. متاتون:ها؟!. سرشو سریع برگردوند سمت همکارش. متاتون:قضیه چیه؟؟. اون:نمد والا. متاتون که دید الان حلیم میشی پرید بغلت کرد و با ضربه ی پا توپ رو خورد کرد و آروم اومدید زمین. متاتون:تو خوبی؟... بعد یادش اومد تو برنامه این. متاتون:آروم باشین!اینا همش جزوی از برنامه بود!...اوه از اتاق فرمان میگن دوربینا اتسالی کردن پس برنامه تمومه بابای عزیزان!. و روی همون دایره وایسادین و از صحنه خارج شدید. متاتون:اوه نباید اونطوری میشد...ببینم تو خوبی؟!الان دکتر خبر میکنم!. و یه بشکن زد و پندتا دکتر اومدن و سریع چکت کردن و کلا باندپیچی شدی. تو:من چیزیم نیس خدایی... متاتون:من متاسفم. و رفت توی اتاقش
رفتی تو اتاق. یه اتاق بزرگ بود و همه چی صورتی و بنفش یا سیاه بود و کلی زلن زینبو تو اتاقش بود. متاتون رو برو آیینه نشسته بود و شقیقه هاشو ماساژ میداد. متاتون:هوفف... بعد متوجه تو شد. متاتون:اوه تو،ببین اگه میخوای میتونی ازم شکایت کنی.
متاتون:چیزی نیست فقط شاید بعد این بعضی از بیننده هامو از دست بدم که درست میشه!.
متاتون:هی ببینم دوس داری موهاتو مدل بدم؟من توی درست کردن مو خیلی خوبم میتونم برا معذرت خواهی خوجگلت کنم:>.(متاتون اینجا دخمله😐) حتی اگه نمیخواستی نشوندت جلو خودش. موهاتو یه مدل که دوست داری درست کرد. متاتون:گیره ها و کش موهات چه رنگی باشن؟رنگ مورد علاقت چیه؟
متاتون رفت یه سری لباس صورتی و سیاه آورد داد که بری بپوشی. اگه هم پسری بازم همین رنگا ولی کت شلواری و اینطوریا😐.متاتون:خیلی خوشگل شدی!خودت دوسش داری؟
روی تخت متاتون نشستید. متاتون:خب بزار یه سری سوال ازت بپرسم،اول اینکه نظرت درمورد من چیه؟!
متاتون:چرا قبول کردی که بیای به برنامه من؟
متاتون:اوه من باید استراحت کنم تا برای برنامه بعدی سرحال باشم،و تو کوچولو امروز روز سختی داشتی،پس فکر کنم وقت خداحافظیه!،بهم باز سر بزن!
خبببب این اولین تستم توی این اکانت بود احتمالا بعدی آشنایی با فریسک باشه۰به هر حال یکی از این مسیرا رو انتخاب کن و برو بعدی
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
نتیجه تست
متاتون:اوه اولش یکم خجالتی بود که قابل درکه و داخل بقیه مواقع خوب و مهربون بود!اگه خواست میتونیم بازم با هم بریم جلوی دوربین
عجبز
متاتون:اون بچه ی جالبی بود،بعضی وقتا سرد رفتار بود ولی دیدن دوبارش و آشنایی بیشتر ضرری نداره!
چرا کسی نمیفهمه من سرد نیستم😐
فقط اعصاب بقیه رو ندارم😐😂😂😂
متاتون:اوه بچه خیلی عالی بود و بهم انرژی مثبتی میداد!حتما باید بازم باهام بیاد جلو دوربین!!دوست پاپ و سنس بود آره؟پس خوشبختانه بازم همو میبینیم!
🌝
متاتون:اون بچه ی جالبی بود،بعضی وقتا سرد رفتار بود ولی دیدن دوبارش و آشنایی بیشتر ضرری نداره!
متفاوت😎
مال منم که نتیجه ی همونا شد دیگه 🤷♀️
متاتون:اوه اولش یکم خجالتی بود که قابل درکه و داخل بقیه مواقع خوب و مهربون بود!اگه خواست میتونیم بازم با هم بریم جلوی دوربین
من از تو چشم بودن خوشمنمیاد....😐
قابل درک است😐
متاتون:اوه اولش یکم خجالتی بود که قابل درکه و داخل بقیه مواقع خوب و مهربون بود!اگه خواست میتونیم بازم با هم بریم جلوی دوربین
من با دخترا بهتر از پسرا رفتار میکنم😐🤞
آخرم حرف من شد😂
واو عالی بود لایک شد
ممنون