5 اسلاید صحیح/غلط توسط: ᴺᵃʳᵍᵉˢ انتشار: 2 سال پیش 427 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (34)
  • imageرها لطفی
    موزیک گوش میکنم!

    کیا مثل من اومدن خاطرات رو بخونن اما عین سگ میترسن ؟😂

  • imageP͜͡o͜͡★m͜͡i͜͡
    ★مِلؤدئ‌مَن★

    شکر کردم زندم ممکن بود بمیرم ولی از شب بعدش دیگه در اتاقمو قفل میکردم و یک زنگ گذاشته بودم نیم ساعت یک بار بیدارم می‌کرد ک ی وقت دوباره اونجوری نشه البته متمعنم خاب نبوده
    چون وقتی چشمامو باز کردم چشام باز بود یعنی انگار با چش باز خوابیده بودم😐💔آره دیه اینم خاطره ترسناکم

  • imageP͜͡o͜͡★m͜͡i͜͡
    ★مِلؤدئ‌مَن★

    ببخشی ادامشو نتونستم بنویسم تو این یکی کامنت مینویسمش
    بلند شد اومد منو سفت بقل کرد (فک کنم جن بوده عاشقم شده)
    بعد چشمامو بستم تا 10 شمردم ک شاید بره
    وقتی چشمامو باز کردم دیدم توی اتاقمم و خودمو دارم از بالا میبینم (این اتفاق وقتی میفته ک انگار چند لحصه روحت از بدنت جدا شده و ممکنه بمیری) ولی‌ خدارو

  • imageP͜͡o͜͡★m͜͡i͜͡
    ★مِلؤدئ‌مَن★

    یک شب با پتو و بالش رو تختم ساعت های 2 خوابیدم کسی هم خونه نبود ساعت های 4 از خواب پریدم انگار بقل یک بدن سیاه خوابیده بودم درست نمیدیم کیه بعد از شدت ترس خاستم برم تو اتاقم دیدم در اتاقم قفله هرچی کردم باز نشد مجبور شدم کلید اتاقمو از تو کشو بر دارم دیدم تو کشو هم نیس انگار اونی ک تو بقلش خوابیده

  • image:):
    Otaku

    خونه خالم ک بودم مامانم رفه بود خرید با اون یکی خالم من میخواسم برم تو اتاق دختر خالم وقتی خواسم برم از گوشه چشمم دیدمش ک تو اتاقی هس ک ما میخوابیم رفم تو اتاق دختر خالم‌ اون اونجا بود سریع پیام دادم ب دوستم نمیدونسم کدومش دختر خاله اصلیمه شبشم ک رفم دشویی ازش اومدم بیرون وقتی درو بستم صدای تق تق او

    • image:):
      Otaku

      ببخشید ادامش جا نشد صدای تق تق اومد منم به روی خودم نیووردم‌ ول خیلی ترسیده بودم

  • imagef̈Öf̈Ö🐤
    درحال‌اسکن‌کردن‌شخصیتم

    و مدم میسوخت و شکلات خوردم بهتر شد😂

  • imagef̈Öf̈Ö🐤
    درحال‌اسکن‌کردن‌شخصیتم

    خب یه بار دیگه تلاش میکنم تا ادامه خاطرم منتشر بشه
    خواهرم گفت من درو باز میکنم
    تو با مجسمه _بز:ن تو... سره د: زده منم با چترتش میز&نم تو کمرش...

  • imageLoona✨💕
    در حال ساختن فردا

    یه خاطره ترسناک خونه مامان بزرگم تو یه روستا هست با یا حیاط بزرگ که نصف حیاط باغچه هست با یه درخت دستشویی هم اون ته باغچه هست یعنی ته حیاط😯😯
    من یه شب خودم تنها رفتم دستشویی برگشتنی کنار دستشویی یه انبار کوچک بود از اونجا یه صدایی اومد منم کنجکاو شدم رفتم ببینم دو تا چشم قرمز دیدم من ترسیدم فکر ..

  • image𝑾𝒊𝒌𝒊
    هرکس هست سلام.

    منو دوستم مانلی به چالش دیدیم رفتیم توی دستشویی مدرسه انجام دادیم ک می‌گفت سه بار بگی انا/:بل احضار میشه بعد مام گفتیم ک یهو یکی از پشت در زد ب در دسشویی بعدش در دسشویی پشتیمون باز شد:)🚬

  • imagef̈Öf̈Ö🐤
    درحال‌اسکن‌کردن‌شخصیتم

    میگم ادامه خاطرم منتشر نمیشه😐

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.