✨گلوله عشق ✨ᵖᵃʳᵗ𝟷𝟷

رسیدیم به پارت یازدهم. بنطرتون چه اتفاقی قراره بیفته؟

جه هوآ /تق. تق. تق./ _بله {باید باهاتون صحبت کنم _بفرمایید {باتوجه به اسلحه پلیسی که در ماموریت قبل پیدا شد و گلوله ای که از اون شلیک و یکی از نیرو هابه ق‌ت‌ل رسید. اونهم زمانی که هیچ بخش دیگه ای توی ماموریت حضور نداشت. باید در نظر بگیریم یکی از افراد بخش جاسوسه. اجازه و رمز  دسترسی اطلاعات رو ازتون میخوام_بله رمز 37283gh اطلاع بدید. {چشم قربان. مین هو توی راهرو بود. +چی شد جه هوآ؟ {بهم گفت میتونم بررسی کنم راستی می سو کجاست؟ از شب مهمونی ندیدمش. +دنبال کارای

انتقالشه. {چی؟انتقالی؟ اونن نزدیک ماموریت؟ +اره. به نظر مشکوکه اون توی این دوسال هیچ اقدامی نکرد.. {بعدا بهش فکر می‌کنیم بریم سرکارمون +اوکی میبینمت. نشستم پای سیستم و کد ونام کاربریم رو وارد کردم و رمزی که آقای جئون بهم دادن رو وارد کردم. کد اسلحه هارو با سابقه رو چک کردم. مین هو... مین هو +جیه چی شده {اینجا روببین + باورم نمیشه! چیطور ممکنه؟ {منم باورم نمیشه اما اسلحه رها شده توی ماموریت، اسلحه می سوئه. الان هم منتظره ماموریت اعلام بشه تا اطلاعات رو بفرسه و بره به یک

بخش دیگه. +درسته!{ باید به سرگرد اطلاع بدم.. +منم میام. به اتاق سرگرد رفتیم. +آقای جئون ما یک چیزی پیدا کردیم در رابطه با صاحب اسلحه رها شده تو ماموریت. _چند لحظه صبر کنید. تلفن رو وصل کرد_اقای هوسوک و کیم لطفا بیاید اتاقم. (جین) بنظرت چی شده ته؟ @نمیدونم حتما یه نقشه یا اطلاعات محرمانس.» درسته. رفتیم توی اتاق که با ورودمون توجه خانم یانگ و مین جلب شد. روی مبل  نشستیم که کوک هم اومد و روبه رومون نشست _بفرمایید خانم مین. {خاطرتون هست توی ماموریت

قبل یک اسلحه رها شده پیدا کردیم که مربوط به پلیس بهش مواد مخدر بود. من و ته بهم نگاهی کردیم و سرمون تکون دادیم. {با توجه به لو رفتن نقشه قبل و فرار باند باید به وحود جاسوس مشکوک میشدیم . ما امروز صاحب اون اسلحه رو پیدا کردیم. @خب کیه؟ {خانم یون می سو» حدس میزدم! +چه طور» ماموریت قبل متوجه تلفن های مشکوکش نزدیک به ماموریت میشدم اما مدرکی برای اثبات شک نداشتم اینبار قبل از ماموریت داره کارای انتقالش رو انجام میده. +درسته. اما بدون مدرک نمیتونیم اثبات کنیم اون جاسوسه _یک راهی هست.......