✨گلوله عشق ✨ᵖᵃʳᵗ𝟷𝟶

خب خب همراهای مهربونم اینم پارت دهم. حمایت یادتون نره🥰💗

افتاد خیلی متاسفم. _خواهش میکنم + من جونم رو بهتون مدیونم و واقعا نمیدونم چطور باید جبرانش کنم_نه نه. هرکس دیگه ای هم بود همین کار رو میکرد خانم یانگ. + مردم این روزها ترجیح میدن خودشون رو درگیر چنین مسئله ای نکنند _ما به عنوان یک مامور موظفیم که جون بقیه رو نجات بدیم و همینطور ما همکار هستیم.. سرش رو اروم بلند کرد که نگاهمون بهم گره خورد. برق اشک توی چشماش بود همینطور بهم زل زده بودیم که صدای در بلند شد+آقای جئون من برمیگردم سرکارم. _بله بفرمایید. در باز شد و آقای ما

اومد داخل & قربان اطلاعات جدید به دستمون رسید _خوبه اطلاعات رو تکثیر کنید و به همکاران بگید بیان به اتاق کنفرانس. چند دقيقه بعد. وارد اتاق کنفرانس شدم همه نشسته بودند و خانم مین درحال پخش توضیحات و پرونده بود. با دیدنم همه از جا بلند شدندو تعظیم کردند. _لطفا بشینید. خانم مین لطفا اطلاعات داده مون رو شرح بدید. =بله قربان. طبق اطلاعاتی که به دستمون رسیده تعداد محموله های وارداتی و صادراتی افزایش پیدا کرده و با توجه به حمله قبل تعداد ماموران اژدهای سیاه بیشتر شد

باتوجه به اطلاعات رئیس باند اژدهای سیاه قصد همکاری با باند عقاب رو داره که اطلا به نفع مانیست. همچنین قراره رئیس باند اژدهای سیاه با محموله جدیدی که صادر میشه به خارج از کشور بره و اگر این بار موفق به متوقف کردن  باند نشیم شانسمون رو به کل برای خاتمه دادن به این پرونده از دست میدیم  _مچکرم خانم مین، بله همونطور که متوجه شديد باید با یک نقشه بی نقص اقدام کنید به عنوان اخرین شانس. در جلسه بعد طبق هماهنگی با بخش اصلی تاریخ ماموریت اعلام میشه..

خسته نباشید. +خسته نباشید.  «خسته نباشید. (مین هو) +پرونده تموم شدنی نیست. جه هوآ{دوسال پیش نیروی زیادی از بخش از دست دادیم بخاطر اینکه نقشه لو رفت +یه جاسوس توی بخشه {درسته اگر قبل از اعلام تاریخ گیرش نندازیم ماموریت به فناس. یا میمیریم یا از اداره میریم 😄+بی خیال باید برای ماموریت اماده بشیم مدت زمان زیادی نیست. {اوکی. من باید با. سرورد صحبت کنم +برای چی؟ {اجازه بررسی اطلاعات افراد بخش رو میخوام +موفق باشی