✨گلوله عشق ✨ᵖᵃʳᵗ𝟾

@هیچی بهشون گفتم نگران نباشن مراقبش هستیم اون ها هم تشکر کردن و خواستن بی خبر نزاریمشون» هوف بخیر گذشت. /یک هفته بعد/ جین) برگه ترخیص رو امضا کردم این یک هفته به همه ما سخت گذشت  کوک میتونست بعد از دو سه روز استراحت برگرده سرکار. اوضاع بهتر شده بود. روحیه هممون برگشته بود اون اتفاق خسابی حالمون رو گرفته بود. خانم یانگ و مین بعد از ده رو برگشتن خونه و قرار بودطی این جند روز من و ته از کوک مراقبت کنیم. حال کوک بهتر بود و دردش کمتر شده بودبرگه رو تحویل دادم. کوک لباس هاش رو پوشیده بود همراه

حیاط بیمارستان پارک شده بود رفتیم. کوک عقب نشست و ته هم کنارش تا مراقبش باشه.» راستی کوک _بله» یه مدت خبری از بوکس نیست_چیییی؟ @راست میگه کوک باعت میشه زخمت باز بشه _اهه لعنتی.@هی کوک سخت نگیر میگذره _اوهم. راستی اون دختر بچه چی شد؟ از توی اینه به کوک نگاه کردم» اون آیدی به هیجا نرسید تنها سرنخمون ویدیو ق‌ت‌ل و بسته اژدهاست _که اینطور. چیز دیگه ای دست گیرتون نشد؟ @نه _به محض اینکه برگردم اداره باید نقشه شکار اژدهارو بکشیم. ممکنه ماجرا بیشتر

ازین پیش بره مطمئنن کسی که بسته رو داده به دختر بچه یا یکی از اعضای اژدهای سیاه یا یکی از اعضای اژدهای سرخ که قصد داشته مارو نسبت به باند حساس کنه.» درسته اونم نزدیک به نقشه حمل محموله. @اوهم ممکنه یه تله باشه. _باید همه احتمالات رو در نظر بگیریم. @امیدوارم زود این پرونده تموم بشه(جونگ کوک) رسیدیم خونه با کمک تهجین رفتم بالا جای چ‌اق‌و خیلی درد میکرد. ولی سعی میکردم به روی خودم نیارم. نشستم روی کاناپه ته برام یک لیوان آبمیوه اورد. کنارم نشست جین هم روبه روم نشست

لب تابم رو باز کردم تا ببینم ایمیل داره یانه که. ایمیل سه ری خواهرم روی صفحه اومد.  «سه ری» ₩سلام داداش حالت خوبه؟ چه اتفاقی افتاده برات؟ _سلام سه ری من خوبم چیزی نیست تو چطوری؟ همون لحظه ویدیو کال برقرار شد و تصویر سه ری روی نمایشگر نمایان شد. جین کنارم نشست.  «تهجین، کوک» سلام سه ری ₩سلام بچه ها چطورین؟  «مرسی، ممنون، تو چطوری.₩ منم خوبم. داداش چی شده حالت چطوره؟ _گفتم که چیزی نیست همه چیز خوبه. (تهیونگ) کوک: مامان. بابا کجان سه ری. «توی سالنن. یکهو کوک از هوش رفت و سه ری... حمایت کنید پارت بعد رو بزارم(8 لایک، 50 بازدید) نظر بدید. پارت بعد رو پیش‌بینی کنید. با کامنت هاتون انرژی بدید لطفا