5 اسلاید صحیح/غلط توسط: عشق حیوونا انتشار: 2 سال پیش 717 مرتبه انجام شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

اگر حتی یدونشم واست خنده دار بود لایک کن لطفا 😘💖



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.

سایر تست های سازنده

نظرات بازدیدکنندگان (31)
  • imageLeito
    گودرتمند🗿

    فقط اس دو هری شاتر🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣

  • ج چ: یبار تو مجلس ختم بودیم و جمع سنگین بود من حوصلم سر رفت رفتم تو اینترنت.حواسم نبود که صدای گوشیم روی صد هست بعد یهو برام یه فیلم باز شد و توش آهنگ وات ده *** بلند پخش شد😐📿همه اینگیلیسی بلد بودن و چپ چپ نگام کردم و من سه متر پریدم هوا و گوشی از دستم پرت شد😐📿از این بدتر گیرت نمیاد پس لطفا بزار

  • ج چ : خانم معلم ازم مخالف گوش نواز رو پرسید
    منم باید میگفتم گوش خراش ولی گفتم:
    گ...😹و..😹ز..😹خراش🌝🤝اونم جلوی ۲۸ تا از همکلاسیام و خانم معلم😔🤝😹

  • imageجیسـتـے'
    ;..ova duša nema ton

    فالویی بک بده

  • سوتی من این بود
    که یه بار زلزله وقتی شروع به لرزش کرد من با بالشتم رفته بودم تو خیابون 🤣🤣 فقط موندم چرا بالشت ورداشته بودم
    بدش با نیم تنه مجلسی و شلوارک گشاد رفته تو خیابون
    حالا هر شب کنارم چادر میزارم 😂😂🤣😂

  • ادامه:گفتم رفته بودن دوچرخه سواری افتادن باشون شکست الان رویه ویلچرین 😑مامانم تا یه هفته همش سوژه میکرد میگفت حال انگشتات چطوره

  • هییی خب کجا بودیم اها سوتی اهم:بدترین سوتی دادم این بود من داخل اتاقم بودم مامانم داخل هال همه به غیر از من خواب بودن من هر دقیقه یه بار میرفتم داخل اتاق مامان بابام که بابام برام شارژ بگیره بعد من دستام این جوری بود" "
    بعد مامانم گفت بهار دستام همون حالت موند گفتم بله گفت چرا دستات اون جوریه گف

  • از اون روز به بعد هر وقت کسی در می زنه به چشمی هم اعتماد ندارم مانتو شال می پوشم 😰😰

  • این یکی از سوتی هامه
    یه بار دیگه ما خونه مون رو گذاشته بودیم فروش یه چند روزی بود ساعت ۱ نیم اینا پسر همسایه مون می‌کند در خونه مون که بگو دادش بیاد بازی تیشرت تنم بود بالا ناف با شلوارک که درو مثل گاو باز کردم دیدم املاکی بود درو بستم رفتم اتاق مامانم فهمید چادر پوشید رفت درو باز کرد از اون ادامه

  • بعد جیغ کشیدم رفتم خونه دایی ایم فردا تو قبرستون دیدمش رفتم قایم شدم آخه ۱۲ سالم بود اون ۵۳ 😖😖 خیلی بعد بود

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.