4 اسلاید صحیح/غلط توسط: ꜰᴇʀᴇꜱʜᴛᴇʜ انتشار: 2 سال پیش 745 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست

ناظر لطفا لطفاااا رد نکن هیچ چیز بدی نداره♥️♥️♥️



لینک کوتاه

توجه!

محتوای ارائه شده در این سایت توسط کاربران تولید می شود و تستچی نقشی در تهیه محتوا ندارد بنابراین نمایش این محتوا به منزله تایید یا درستی آن نیست. مسئولیت محتوای درج شده بر عهده کاربر سازنده آن می باشد.

  • جهت اطلاع از قوانین و شرایط استفاده از سایت تستچی اینجا را ببینید.
  • اگر محتوای این صفحه را نامناسب یا مغایر با قوانین کشور تلقی می نمایید می توانید آن را گزارش کنید.
نظرات بازدیدکنندگان (47)
  • منی که دارم ساعت 3 صبح اینارو میخونم 😂
    تا سکته بزنم 😂
    هر هر 😂

  • به خونه ی جدیدمون که اومدیم،شبا اصلا خوابم نمیبرد همش فکر کردم زمان م.ر.گ.م شده...بخاطر همین می‌ترسیدم و بیدار میموندم.یه شب از شدت ترس پیش مامان بابام خوابیده بودم که شنیدم یه شخص(یه دونه خواهر دارم همونم خواب بود...)داره بدو بدو میاد سمت اتاقم...(فکر کردم دارم م.ی.م.ی.ر.م چون کلا حس م.ر.گ.و داشتم...)و تا مرز سکته رفتم...
    خدارو شکر جای من نبودین خیلی خیلی حس بدی بود😰

  • imageیوهان
    چرا رفتی تنهام گذاشتی؟

    یبار دوتا چشم خیلی ناز خوشگل بنفش دیدم
    یبارم وقتی پاهامو نگا کردم نبودن

  • image★Kosar★
    I don't fucking care

    ج چ‌:یبار در کمد خود ب خود باز شد من میخواستم برم ببندمش ولی دیدم توش ی چیزی شبیه دلقکه که داره بهم لبخند میزنه بعد از چند دقیقه ناپدید شد ولی اون یاحظه خیلی ترسیدم آخه اتاق تاریک بود😐

  • imageRohañ
    فوتبالی

    يبار خواب ديدم زامبي هاي قرمز همه جارو گرفتم ولي واسه ٥ سال پيش اين خواب

  • imageRohañ
    فوتبالی

    يبار تو اتاقم بودم يهي احساس مي كنم يه موجودي جلو در ورودي اتاق يهو يه سايه خيلي ترسناك مي بينم كه اصلا خيلي ترسناكه بعد ميام از اتاق بيرون

  • imageRohañ
    فوتبالی

    به خواهرم ميگم ميخواي حرف بزني بعد يهو ميگه نه و هنوز هم حرف نزده 🤨

  • image🌙Moon
    بهشت‌یه‌قلب‌شکستس...

    روی برگ خشک راه میره پسر خالم مادربزرگمو بیدار کرد بهش گفتیم یه صدا میاد گفتش حتما اسبه فلانیه اومده توو حیاط در طویلش باز مونده حتما حیاط ما یه دیوار داره که کوتاه جوریکه سگ رد میشه ازش بعد خوابید دخترخالم بلند شد نگاه کنه...
    یه سایه دید از ترکیب اسب و انسان😬😬

  • image🌙Moon
    بهشت‌یه‌قلب‌شکستس...

    وقتی 7_8 سالم بود با دختر خالم و پسر خالم کوه بودیم مادر پدرمون نبودن و فقط ما سه تا با پدربزرگ مادربزرگمون بودیم شب تو ایوون خوابیدیم ایوون ما درش چوبیه و راحت یه سگ میتونه ازش بیاد بالا من سمت در بودم دخترخالم ازم بزرگتر بود بهم نگاه میکردیم خوابمون نمی‌برد یدفعه به صدای خش خش اومد انگار یکی داره

  • imageگمشده!-
    همزاد ونزدی آدامز-

    ج چ=مربوط میشه به۱۰سالگیم؛من و دختر عموی مامانم و دختر داییش ی شب خونه تنها بودیم که..(بقیه ش رو نمیگم مربوط میشه به جن و...حتی صداشونم ضبط کردم و عکس و مدرک دارم )نمیخوام باعث شم خوابتون نبره..:)!

    • کنجکاو شدم بقیشو بدونم تعریف کن دیگه🙂💔✨

    • imageگمشده!-
      همزاد ونزدی آدامز-

      عام باشه ولی خودت خواستی
      ما ی شب باهم بودیم؛پدر بزرگ مادری من با ماوراءالطبیعه ارتباط قویی داشت و همین باعث شد وقتی تو خونه ی مادربزرگم از دنیا رفت اونجا تسخیر بشه البته این نظر من و چند نفر دیگه ست ولی خب بزرگتر ها از جریان ماوراءالطبیعه و...خبر نداشتن و ی شب ما داشتیم تلویزیون می‌دیدیم که رعد و برق زد و انتن تلویزیون پرید(بارون میبارید)بعد درکمال ناباوری در بسته شد و صدای چنگ زدن به پشت در میومد(به هرچی بگید قسم میدم)چون واقعا اتفاق افتاد و وقتی هم که در باز شد ردش روی در مونده بود

    • حقیقتا باورم نمیشه😐✋ ولی اگه واقعی باشه خیلی خفنه

    • imageگمشده!-
      همزاد ونزدی آدامز-

      مشکلی ندارع اگه باور نمیکنی ولی من عکس دارم از اون صحنه ها و رخم ها و ویس صداشم دارم😔🤝🏿😎

    • اوکی
      منم اینجور خاطرات دارم ولی معمولا وقتی تنهام اتفاق میوفته و شاهدی نیست😐💔

    • imageگمشده!-
      همزاد ونزدی آدامز-

      جالبه... برا منم تنهایی زیاد افتاده ولی اونایی که شاهد دارم و به بقیه میگم چون باور نمیکنن وقتی شواهد بر علیه شون باشه میپذیرن😐🌸

برای ثبت نظر باید وارد حساب کاربری خود شوید.