من اسباب بازی شمانیستم20-21-22

Part 20 ... هه واقعا نمیدونی؟ ــ نع! اگ کار بدی کردم بگو... دیگه خسته شدم اصلا چرا تعقیبم میکنین؟؟ مگ خانواده نداری؟؟؟ ... تو هیچی ازم نمیدونی که... ــ که؟؟ که چی؟؟ (چیزی نگفت فقط سکوت کرد صورتش هم معلوم نبود...!!!) + جولیااا بیداشوو ~ ی شک عصبی بهش وارد شده...! + ینی چییی؟؟؟ (خیلی سرم درد میکرد همه جارو تار میدیدم) + ضربان قلبش برگشت هوسووووووک ~ کوو ببینم + ایناا ~ ارع برگشته ضربان قلبش برگشتههه!! + واای خداروشکر ~ جولیا خوبی؟؟

Part 21 *فلش بگ به عقب* ( از زبان جین) بیدار شدم دیدم روی دستگاه ضربان قلب ضربان جولیا نمیزنه! نگران شدم و ب دکتر خبر دادم + هوسووووک ضربان جولیا نمیزنه لطفاا بیااا زووودددد ~ واتتتت ینیی چی؟ * پایان فاش بگ* (از زبان جولیا) ~ جولیا خوبی؟ ــ ارخ چیشده بود؟ چرا اینطور کردین؟ 😐 + ی دفه ضربان قلبت ایستاد نگران شدیم! ــ واقعا؟ اخه داشتم خواب میدیدم ~بیا اب میوخ بخور یکم خنک شی 🍹 ــ باش🤓 (یعنی چی؟ چرا باید این اتفاق واسم بیوفته من ک داشتم خواب میدیدم❗) ~ عاا راسی جولیا چن سالتع؟ ــ مننن 23 سالمه🤓🤌🏻

Part 22 ~ اونی ک میخواد بکشتت اسمش جئون جانگ کوکه همدست هم داره ولی اسمش رو هنوز پیدا نکردیم! ــ واقعا؟ باشه فکر میکنم شاید یادم اومد:/ + خوب بیا مرخص شدیی ــ صبر کن ببینم! مامانم که خبر نداره این اتفاق افتاد؟! + نه بهش زنگ زدیم گفتیم میخوای بمونی اینجا ــ اها ولی الن کجا میرم؟:/ + خونه من:) ــ 😐 (سه نفری رفتیم خونه جین یکم فکر کردم ک جئون جونگ کوک کیه! اخه خیلی اشنا بود...!!!!)

😁😁😁😁😁