[کامبک|ᴅᴀʀᴋ ɴɪɢʜᴛ]🏙🌸

اسم : دارک نایت ☪️🌼 کانستپ : گرل کراش ☪️🌼 ---------- خب بالاخره کامبک مون آمادس ^^🦋🥢 کامبک به صورت لیریک فارسی و کره ای گذاشته میشه •-•🍃🍭 عکس هر اسلاید مکان فیلم برداریه •-•🌸 امیدواریم به عنوان اولین کامبک مون خوشتون بیاد لاولیز •-•🎈

나는 어둠 속에 있고, 내가 얼마나 외롭고 내 마음이 아픈지 느낄 수 있습니다 ... 나는 약간의 사랑이 필요합니다. 단 하나! ... 다시 빛으로 가고 싶어 이 어둠 속으로 빠져들게 된 걸까? _____ 너무 속상해요...뇌가 고장나서 해결책을 찾고 있습니다... 잊고 살고싶은데 상한 마음은 언제쯤 고쳐질까요? ... 내 상처에는 접착제가 없습니다! _____ 누군가 나에게 다가와 내 손을 잡고 내가 도울 수 있다고 말합니다! 지금 저에게 필요한 것입니다 :)! ... 나는 빛을 느낀다 ... 마치 누군가가 오는 것처럼 ... 누군가가 내 삶을 더 좋게 만들기 위해 온다 _____ 아 이 캄캄한 밤이 무서워... 이 캄캄한 밤에 나 혼자 ... 이 캄캄한 밤을 탈출해야 한다 .. 혼자 끝내고 있다 ... 나는 그녀의 손을 잡고 ... 이 어두운 밤 나는 끝내고 .. 나는 빛을 입력 ... 나는 그의 손을 잡고 ... 나는 그의 제안을 수락해야합니까? _____ 예, 그는 내 친구가 되어야 합니다! ... 나를 치유해줄 수 있는 사람 ... 이 어두운 밤을 없앨 수 있습니다 ... 이 어두운 밤이 무서웠지만 지금은 빛 속에 있습니다 ... 무의식적으로 미소 짓고 행복해집니다 :) . . 이제 그 좋은 기분을 다시 느낄 수 있습니다 ... 더 이상 그 어두운 밤을 마주하지 않을 것입니다! _____ 피곤해 ... 그래 피곤해! 나는 이 어둠, 이 외로움, 모든 것에 지쳤습니다! ... 빠져나갈 수 없는 곳에 갇힌 ... 끝이 없는 길에 _____ 나는 자유를 원한다 ... 좋은 분위기, 봄 날씨조차도! ... 숨이 막힐 것 같아서 목을 조르는 것 같아요! ... 도움이 필요해요, 도움을 요청하는 게 지겨워요! _____ 누군가 나에게 다가와 내 손을 잡고 내가 도울 수 있다고 말합니다! 지금 저에게 필요한 것입니다 :)! ... 나는 빛을 느낀다 ... 마치 누군가가 오는 것처럼 ... 누군가가 내 삶을 더 좋게 만들기 위해 온다 아 이 캄캄한 밤이 무서워... 이 캄캄한 밤에 나 혼자 ... 이 캄캄한 밤을 탈출해야 한다 .. 혼자 끝내고 있다 ... 나는 그녀의 손을 잡고 ... 이 어두운 밤 나는 끝내고 .. 나는 빛을 입력 ... 나는 그의 손을 잡고 ... 나는 그의 제안을 수락해야합니까? _____ 나는 자유를 원한다 ... 좋은 분위기, 봄 날씨조차도! ... 숨을 쉴 수 없을 것 같아서 목을 조르는 것 같아요! ... 도움이 필요해요, 도움을 요청하는 게 지겨워요! _____ Hey you ... 너는 내 친구야 .. 내 인생에 와줘서 고마워 내 인생에 ... 그리고 이 어두운 밤을 끝내고 그가 왔을 때 내 인생은 분명해졌습니다 ... 내 고난은 끝났습니다 ... 나는 다시 태어난 것 같습니다 ... 마치 새 삶이 시작된 것처럼 .. 내 마음의 상처가 마침내 치유되었습니다 ... _____ 내 인생이 바뀌고 있다! ... 예 ... 당신은 그것을 변화시킨 사람이었습니다 ... 당신은 내 손을 잡은 사람이었습니다 ... 나는 그 모든 멀리 떨어진 사람들 중 ... 당신 만 도움 요청을 들었습니다! ... _____ 그래, 나는 구원받았다 ... 나는 그 어두운 밤에서 구원받았다 ... 나는 더 이상 혼자가 아니다 ... 그래, 나는 혼자가 아니다! 지금 친구가 있어요! ... 응

کارا "وکال" -> من توی تاریکی فرو رفتم، میتونم حسش کنم که چقدر تنهام و قلبم زخمی شده ... نیاز دارم به کمی محبت، فقط یکم! ... میخوام دوباره به سمت روشنایی برم، اصلا چی شد که من تو این تاریکی افتادم؟ _____ لیا "وکال" -> حجم ناراحتیم خیلی زیاده ... مغزم از کار افتاده و دنبال راه حلم ... دوس دارم فراموش کنم و برای خودم زندگی کنم، اما قلب شکستم کی قراره ترمیم بشه؟ ... هیچ چسبی برای زخمام وجود نداره! _____ کارا "وکال" -> یکی از دور طرفم میاد، دستمو میگیره و میگه من میتونم کمکت کنم! این چیزیه که الان بهش احتیاج دارم :)! ... دارم نور رو احساس میکنم ... انگار یکی داره میاد ... یکی میاد که زندگیم رو بهتر کنه _____ لیا "وکال" -> اوه من از این شب تاریک میترسم ... من توی این شب تاریک تنهام ... من باید از این شب تاریک فرار کنم .. من به تنهایی خودم پایان میرسونم ... من دست اون رو میگیرم ... این شب تاریک رو تموم میکنم .. وارد نور میشم ... من دست اونو میگیرم ... آیا من باید پیشنهادشو قبول کنم؟ _____ کارا "وکال" -> آره اون قراره دوستم باشه! ... کسی که میتونه منو خوب کنه ... میتونم از این شب تاریک نجات پیدا کنم ... من از این شب تاریک میترسیدم ولی الان به روشنایی رسیدم ... ناخوداگاه لبخند میزنم، اون باعث میشه خوشحال باشم :) ... الان میتونم دوباره اون حس خوب رو تجربه کنم ... دیگه با اون شب تاریک مواجه نمیشم! _____ لیا "وکال" -> حس خستگی میکنم ... آره من خستم! از این تاریکی، از این تنهایی، از همه چی خستم! ... من تو جایی گیر افتادم که نمیتونم ازش فرار کنم ... تو راهیم که تمومی نداره _____ کارا "وکال" -> دلم آزادی میخواد ... یه حال خوب، حتی یه هوای بهاری! ... حس میکنم نمیتونم نفس بکشم، انگار دارن گلوم رو فشار میدن! ... من نیاز به کمک دارم، از اینکه درخواست کمک کنم خسته شدم!

کارا " وکال" -> یکی از دور طرفم میاد، دستمو میگیره و میگه من میتونم کمکت کنم! این چیزیه که الان بهش احتیاج دارم :)! ... دارم نور رو احساس میکنم ... انگار یکی داره میاد ... یکی میاد که زندگیم رو بهتر کنه _____ لیا "وکال" -> اوه من از این شب تاریک میترسم ... من توی این شب تاریک تنهام ... من باید از این شب تاریک فرار کنم .. من به تنهایی خودم پایان میرسونم ... من دست اون رو میگیرم ... این شب تاریک رو تموم میکنم .. وارد نور میشم ... من دست اونو میگیرم ... آیا من باید پیشنهادشو قبول کنم؟ _____ لیا "وکال" -> آره اون قراره دوستم باشه! ... کسی که میتونه منو خوب کنه ... میتونم از این شب تاریک نجات پیدا کنم ... من از این شب تاریک میترسیدم ولی الان به روشنایی رسیدم ... ناخوداگاه لبخند میزنم، اون باعث میشه خوشحال باشم :) ... الان میتونم دوباره اون حس خوب رو تجربه کنم ... دیگه با اون شب تاریک مواجه نمیشم! _____ کارا "وکال" -> هی تو ... تو دوست منی .. ممنونم که به زندگیم اومدی .. آره ... ممنون که همراهم شدی ... آره ... من الان میتونم خاطراتی رو داشته باشم که توش خوشحالم ... ممنون که اومدی به زندگیم ... و این شب تاریک رو به پایان رسوندن _____ لیا "رپ" -> وقتی که اون اومد زندگیم روشن شد ... سختیام تموم شد ... حس میکنم دوباره بدنیا اومدم ... انگار زندگی جدیدی شروع شده .. زخمای قلبم بالاخره ترمیم شد ... _____ لیا "رپ" -> زندگیم داره تغییر میکنه! ... آره ... تو بودی که باعث شدی تغییر کنه ... تو بودی که دستم رو گرفتی ... بین اون همه آدم های دور و برم ... فقط تو درخواست کمکم رو شنّیدی ! ... _____ کارا "وکال" -> آره من نجات پیدا کردم ... از اون شب تاریک نجات پیدا کردم ... دیگه تنها نیستم ... آره من تنها نیستم! من الان یه دوست دارم ! ... آره