بریم ببینیم
از زبان مری: آخیش فکر کردم بهم ویلون نمی دن توی ذهنش کاشکی آدرین عاشقم بشه خدایا اگه عاشقم بشه نویسنده رو فدات میکنم ( ا چی میگی برای خودت _ به تو چه دارم نذر می کنم - اهل با جون من نذر می کنی - راوی خسیس )
وای تیکی دوباره دیرم شد بدو قایم شو
رفتم داخل کلاس معلم هنوز نیومده بود خیالم راحت شد نشستم کنار الیا
_ سلام الیا
_ سلام کبوتر عاشق
_ وای الیا ول کن ترو خدا
_ اصلا و ابدا بعد یک عمری سوژه پیدا کردم امکان نداره ول کنم مرینت در خواب بیند پنبه دانه
8 اسلاید
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
4 لایک
وایی عالی بود ولی چرا من هر اسمی می خوام بزارم رو داستانم شما میزارین اما شما اول گذاشتید نه من پس حق با شمتست ولی چجوری ذهن منو می خونید؟
اولین کامنت هوراا:بعدی را حتما بزاره راستی ادرین به مرینت بگه مرینت میره تو شک و هنگ میکنه خخخ
عالیــــــــــــ😍ی
ادامــــــ😍ـه
پلیـــ😍ـز