مکالمات پندآموز🤣🤝🏻

مکالمه پدر و پسر:))) پسر: پدر انسان به چه کسی می گویند؟ پدر:به همگان جز تو. نتیجه ای که پسر گرفت=> من خاص و نادر هستم😐

مکالمه مادر و پسر:))) پسر:مادر چرا نمی گذاری من تنها بیرون بروم؟ مادر: به همان دلیلی که پدرت را هم نمی گذارم. نتیجه ای که پسر گرفت=>دیگه به درد نمی خوره این دنیا😐

مکالمه ی دو دوست:))) اولی:هاشم چرا آن ها را تا سرحد نفله گشتن زدیم؟ دومی:نمی دانم حشمت. میخواستم بعد از آن از تو بپرسم. نتیجه ای که هردو گرفتند=>بزن تا توانی با بازوی خویش 😐

مکالمه ی دو برادر:)))) اولی:نمی خواهی درس بخوانی؟ دومی:نه.تو می خواهی بخوانی؟ اولی:نه. دومی: پس چرا پرسیدی؟ اولی:خواستم هماهنگ باشیم. نتیجه ای که هر دو گرفتند=>😐😐😐😐

مکالمه ی یک بزدگتر و بچه:)))) بزرگتر:عزیزم چقدر نازی تو. بچه:ناز سیبیلاته!زود پسرخاله میشه. نتیجه ای که بزرگتر گرفت=>کم گوی و گزیده گوی چون در😐

مکالمه ی درونی فردی با خودش:)))) درون:کارت خیلی زشت بود. چرا با احساساتش بازی می کنی؟ فرد:اونو ولش کن. خودت چه طوری؟ نتیجه ای که درون گرفت=>نرود میخ آهنی در سنگ😐

مکالمه ی ماورالطبیعه و فرد:)))) جن:آمده ام زهره ات را بترکانم فرد:بی زحمت ترکید خودت جمعش کن حال و حوصله ندارم نتیجه ی اخلاقی که جن مذکور گرفت=>🚶🏻‍♂️🚶🏻‍♂️🚶🏻‍♂️🚶🏻‍♂️

تموم🙂~ دوستان خواهشا کامنت بذارید نظراتتون رو بگین که بدونم باز بسازم یا خیر💚 ناظر جان منتشر بنمای لطفا💚