
از اون سلام گرما به طرفدارام دوستون دارم😘😘😘😂 با پارت دومم اومدیم بالاخره هرچی نباشه من که نمی تونم طرفدارمو معتل کنم 😉پس بریممممم برا داستان........😘😘😘😘🌸🌸🌸🌸
انچه در بی تی اس خوناشام میشوند گذشت:اعضا برای .........اومده بودند بیرون که.........گازشون گرفتندو اونا بیهوش شدندو پلیسم از راه رسید......😐😑😅 چقدر خلاصه شد چیزی شما فهمیدید تو نظر ها بگید😂😐
از زبان شوگا:بیهوش بودم وقتی چشمام و باز کردم همه جا بنظرم تیره و تار بود حس میکردم متفاوت شده باشم 😐😱خب که نگاه کردم دیدم بقیه اعضا با لباس بیمارستان روی تخت ها هنوز بیهوش هستند😨.....روی گردنم احساس دردی شدید کردم و دستم و رو گردنم کشیدم که متوجه شدم با پانسمان گردنمو بستند 😟رفتم جلوی اینه که خودمو ببینم.......اصلا متوجه نمیشدم هرطرف و هرجا که میرفتم تا تو آینه خودمو ببینم تصویرم تو اینه نمی افتاد😲 حسابی وحشت کرده بودم.....رفتم و ار ام و جونگ کوک و خلاصه اعضا رو بیدار کردم و اونا هم با شنیدن این جمله رنگ از روشون پرید😨😱 ار ام گفت: شاید اونا مارا با خودشون به دنیای دیگری اورده باشند اعضا موافقت کردند و ما شبونه از بیمارستان فرار کردیم و برگشتیم به خانه، یکی از فن هایمان امده بود و گفت:کجا رفته بودین نگرانتان شدیم😶😑........(منظورش اینه که چرا از بیمارستان فرار کردید)
بقیه شو از زبان اعضا بشنوید: جونگ کوک :الان برید ما خسته ایم فردا راجبش صحبت میکنیم... وبعد اونو بیرون کردند شوگا:چرا بهش نگفتی؟😒😒 جونگ کوک:دیوونه شدی؟اگه بهش میگفتیم فک میکرد ما عقلمونو از دست دادیم😒.....ار ام:بسه بابا حالا کاریه که شده با اینکه خاطره تلخی بود ولی خب😒😶😑 ....وی:گشنمه بابا باید یه چیزی بخوریم😂....... همینطوری بود تا اینکه زنگ در به صدا درامد جیهوپ گفت:چه بوی خوبی چقد متفاوته تا حالا حسش نکرده بودم😱😍......
تهیونگ درو باز کرد:سلام من شیرینی میفروشم یکی ازم میخرین؟(اووووویه دختره کوچلو وکیوت)تهیونگ:باشه یه جعبه بده😍 دختر کوچولو:اقا شما تهیونگ از بی تی اسی😘؟ تهیونگ:بله،امضا میخوای 😑؟دخترکوچولو:نه ولی چشماتون فرق کرده لنز میزارید😨 تهیونگ: نه اگه به یک سوالم پاسخ بدی منم اگه بخای باهات عکس میگیرم😒.....دختر کوچولو:ولی من که گوشی 😵😶ندارم....تهیونگ:اشکال نداره باگوشی خودم میگیرم بعد ظاهر میکنم بهت میدم😘.....تهیونگ :بپرسم؟!دختر کوچولو:بپرسید گوش میدم؟😶
تهیونگ :چرا انقدر بوی خوب میدی..........😨😨😨😱😱😟 دختر کوچولو:چه بویی میدم مگه؟😶 تهیونگ: یه چیز خوشمزه مثل گوشت کباب شده😈.......ار ام:بیا تو دیگه کیه؟ واوووووو بوی خوب مال اینه 😱😑........همه اعضا رفته بودند تو فاز این دختره که جونگکوک سریع درو بست و گفت دارید چیکار میکنید😐😰 وی:گشنمونه! جونگکوک:خب باشه یعنی اونقدری هست که بخواید😱.......جیهوپ:تازه بیشترم گشنمون شد با این کارت 😏جونگکوک:صبر کن ببینم چرا چشمای هممون قرمز خونی شده😨 شوگا:خب حالا که چی😒،،جونگکوک:حالا که چی...😦 ار ام:بیخیالش فعلا ........(همشون بسیار گرسنه بودند)😱😱😱😱
نظر فراموش نشه لطفا؟!😉 میدونم بجایی کات دادم............ دوستون دارم ارمی هااااا......😘😘😘😘😘😘😘😍😍😍😍😍ببخشید بد جایی کات دادم ولی خب باید دنبال کننده داشته باشه دیگههههه😅😂😂😂😁😁😀😊😇😆😑
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالی 🤩 🤩 🤩 ولی پارت اولش نیست.
عالی بود پارت بعد پلیز💙
جالب و قشنگ بود🌸🌸⭐
یا خود خدا زودتر بذار خواهش میکنم😭🤐🤧🙏
وای عالی بود🥰😍
بی صبرانه در انتظار پارت بعد🤩🤩🤩
فقط یکم کوتاه بود🥺🥺
ممنون لطفا شما هم عشق در نوجوانی و رو ادامه بدید
ممنونم پارت بعدی خیلی خوب بود
نــــــــــه .... چرا اینجا کات شد 😭😭😭😭 جای باحالش رسیده بوووود .... من تا پارت بعدی مردم 😓😓😓
پارت بعدی کی میااااااد ؟؟😢😢😢
ولی در کل داستانت خیییییلیییی جذاب و باحاله ، من که عاشقش شدم 😍😍 ولی باید بیشتر بنویسی .... کل داستانت روی هم یه صفحه هم نمی شد .... ترو خدا بیشتر بنویس . 🙏🙏🙏
در ضمن یه نکته : عکسی که برای تستت گذاشتی اعضای گاتسون هستن ، نه بی تی اس 😂
خون آشام😈😈
شدن
ارههههه دیگهههههه😂😂😂😂😀😁😊
باحال نبود...😑😐
شما دختری یا پسر جان دل😕😅😀
یه سوال این در مورد بی تی اسه چرا عکس گاتسون گذاشتی
ولی گات سونم گروه بینظیریه
یه عکسی هست حالا دیگه اونجایی که من اسلاید دارم گات سون و بی تی اس عکساش قاطی پاتی هست