
از زبان آیشا:رسیدیم جای کوه حوتانس .دوباره یاد لیزا افتادم و گریه کردم. +😭😭. جیهوپ:چیشده؟؟. نامجون:عه چرا گریه میکنی؟؟؟ +اون عوضی سایمون بچمو کشت😭😭😭من مادر خوبی نبودم واسششش😭. -به مین هو چی میگی؟. +........ یهو جیمین کوک رو برد یه جایی. از زبان کوک: -چیشده جیمین؟ . جیمین:چه اتفاقی در گذشته افتاده؟. -راستش آیشا زنم بود ولی من به اون خیانت کردم بعد ۴ سال رفتم خونش تا عذر خواهی کنم و خب اون بچه داشت اسمش لیزا بود که سایمون کشتش و خب بابای اون بچه یکی از دوستای قدیمیمون مین هو عه☹. جیمین:اوک. رفتیم پیش بقیه. +جونگ کوک😭😭.-جان؟راستی به مین هو چی میگی؟. +مین هو😭 بابای😭اون😭نبود😭باباش تویییی😭😭😭. -چچچییی؟؟؟؟ الان بچه ی من لیزا بوده؟چرا نکفتی بهممم؟؟؟؟😡چرااا؟آیشا منم پدرش بودم😡.+بس کن کوک سرممممم😭 یهو جین اومد جلو. جین:آیشا من دکتری بلدم بزار ببینم چته. آیشا این خبر خوبی نیس.تو تو فکر کنم افسردگی شدید همراه با سرما خوردگی داری. +اره
+افسردگی رو میدونستم ولی سرما خوردگی رو نه. جین:بریمممم. وی:خب بچه ها نفری یک چوب بلتد بردارید لازم میشه. بعد ۱۷ دقیقه رسیدیم بالای کوه و دیدیم که یک دکلمه س آر ام اونو زد و زیر زیر زمینی باز شده. رفتیم از پله ها پایین پای جیهوپ رفت روی یک سنگ و سنگ رفت زیر زمین و تیر پرت شد شوگا جیهوپ رو کشید کنار .جیهوپ:جیغغغ نزدیک بود سرم قطع بشه . شوگا:خب حالاااا. +بچه هاااا نریددددد بچه ها فقط پاتون رو روی سنگ های سورمه ای بزارید.
همه غیر کوک:اوکییی. رفتیمجلو تر و اون جا یاقوت بنفش رو دیدیم . همه رفتیم آرزو کنیم. اول من رفتم. -من میخوام برگردیم خونمون . +من میخوام لیزا برگرده. جیهوپ:من میخوام همه ی مردم خوب گیر افتاده در اینجا نجات پیدا کنند . و همه آرزو کردند
یهو از کوه صدایی اومد که میگفت:من هم آدمم میشه یکی تون آرزو کنید من هم آزاد شم؟؟ سایمون منو تندیل به کوه کرده. -😂😂😂😂. نامجون:اوکی . و همه برگشتند و توی خونه آیشا ضاحر شدند.(ضاحر رو درس نوشتم؟) یهو لیزا هم اومد و پرید بغل آیشا آیشا فقط گریه کرد. -لیزا من پدرتم. لیزا بزور از بغل آیشا اومد بیرون و پرید بغل کوک. لیزا:باباییی دلم برات تنگیدهههه .
یهو دونفر با ماسک سایمون ضاحر شدند اونو ماسکشو برداشتند . لوری و مین هو بودند. لوری:کوکی من و مین هو از اول فقط میخواستیم شما قدر همو بیشتر بدونید برای همین کاری کردم عاشقم بشی کوک. مین:ولی من جدا آیشا رو دوشت دارم و اصلحش رو درآورد طرف کوک گرفت و شلیک کرد ولی کوک جا خالی داد(چیه خب من حوصله کما و .... رو ندارم😐👌) مین هو دوباره شلیک کرد ولی تیر نداشت🤓 . مین هو:ایششششش😐😡. لیزا زنگ زد پلیش و تمامممم یک پارت مونده گایز
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
آرام دیگه بیبی😐
عزیزم ظاهر این شکلیه 😐
قشنگ بود
عالی
پارت بعد هم بزار
عالییییییی بود 💕
پارت بعدددددددد 💖
عالیییییییییییییییییی بید پارت بعد😐💔
تنکیوووو چشم😂🥲👌🍇
عالی فقط یکم مقدار از نظر اعصاب خودت رو آروم کن ظاهر هم اینجوری می نویسیم
اوک🥲👌💔من آرومم👌💔
چه خشن تموم کردی این پارتو
آرام باش نفس عمیق
آره عصبی ام😂😂😂😂👌👌👌👌
نفس عمیقققق
🤣🤣🤣