آره موفق شدم پارت ۵

سلام خوبین ؟ اینم پارت بعدی 💜🙃 لطفا کامنت و نظر ☺

اما ا/ت انگار برای اینکه دیگه نمی خواست با ما روبرو بشه به سختی بلند شد و دست خواهرش رو گرفت و رفت ، حتی داشت تلو تلو می خورد و از دستی که روی شونش گذاشته بود معلوم بود شونش آسیب دیده 🖤🖤.

راننده هم مات و مبهوت داشت نگاش میکرد و وقتی دید سالمه پاشو گذاشت رو گاز و رفت 😒🙄. از زبان ته ته : خودم سریع رسوندم به ا/ت و دستم رو اشتباهی گذاشتم روی شونش . اون از درد به خودش پیچید و همونجا😣😣😣💢 نشست . معلوم بود خیلی درد داره

راننده هم مات و مبهوت داشت نگاش میکرد و وقتی دید سالمه پاشو گذاشت رو گاز و رفت 😒🙄. از زبان ته ته : خودم سریع رسوندم به ا/ت و دستم رو اشتباهی گذاشتم روی شونش . اون از درد به خودش پیچید و همونجا😣😣😣💢 نشست . معلوم بود خیلی درد داره

تیهونگ : ا .... ا/ات ، اوخ😓😓 اصلا حواسم نبود بیا بریم بیمارستان حتما آسیب دیده . از زبان تیهونگ : ا/ت حتی نگاهمم نکرد 😞، بلند شدو به سختی به راه افتاد ، یه دفعه کوک داد زد که کجا میرین ؟ شما که جایی رو ندارین ؟ نامجون چشم غره ی وحشتناکی به کوک رفت طوریکه من ترسیدم 😶

ولی یه دفعه ا/ت با صورتی که زیر چشمش سه تا خراش برداشته بود و همزمان گریه💔💔 میکرد گفت : میرم جایی که هیچ کس نباشه حتی شما ها ، فکر کردم بعد اون شب میتونم دیروز و مرگ مامان بابام رو تحمل کنم اما دیدم نه نمیشه 😭😭😥😥😥😓😓😓😓😓😭😭😭😭😭😠😡😡 خداحافظ

ما هم هر چی صداشون زدیم هیچ جوابی ندادن بی اعتنا رفتن دیگه مجبور شدیم بریم داخل ساختمون کمپانی . هممون پکر و عصبی بودیم . تیهونگ: ببخشید تقصیر من بود 😢😣😓😞نباید اون رو میگفتم . جین : نه تقصیر کوک بود که دست به سرشون کرد که اونا هم بفهمن و پشت در باشن . 😠😖 هوپی : من نگفتم ؟

نامجون : الان که کار از کار گذشته واسه چی دنبال مقصر می گردین بابا ، اه 😠😠😫😒 جیمین : راستی کوک کجاست ؟ چ ..... چرا نیست ؟😶😐😕 نکنه اتفاقی براش بیفته ؟😬😓 هوپی : چرا نفهمیدیم کی رفت ؟🧐 اصلا کجا رفت ؟😕 نباید تنها بره خیییلی خطرناکه 😟 اصلا نکنه خودش جایی نرفته ولی هیترا از فرصت استفاده کردن و .....

نامجون : نفوذ بد نزن الان زنگ میزنم بهش ببینم چی شده . ........................ ....... ...... . . .... آه هر چی زنگ میزنم بر نمی داره . 😶 هوپی : نریم دنبالش ؟ جیمین : من نظری ندارم 🤷‍♀️ باقی اعضا : خب میریم .