(3/14) Journey to the dream

(غذا ها رو خوردیم تمیز کردیم دوتایی بعد وسایل رو برداشتیم رفتیم فرودگاه کارت پرواز هامون رو دادیم و بعد ساک هامون رو هم دادیم و بازرسی شدیم و کل کار دیگه و بعد رفتیم سوار هواپیما شخصی بی تی اس شدیم فقط تو اون پرواز من و تهیونگ بودیم کمی فیلم نگاه کردیم و باهم صحبت کردیم و من درباره‌ی شهرمون گفتمو تهیونگ اهنگ خوند و منم باهاش همراهی کردم و شام دادن خوردیم و بعد حرفی بینمون نشد از این به بعد دیگه یادم میاد که تهیونگ بیدارم کرد گفت رسیدیم و اومدیم بیرون و ساک ها رو تحویل گرفتیم و بعد رفتیم بیرون قرار بود خانواده ام بیان دنبالم داشتیم میگشتیم تا پیداشون کنیم) @نگاه کن اونا نیستن؟؟ & اره خودشونن بیا بریم ...از کجا فهمیدی🤔 @عکساشون رو که نشون دادی😎 &سلام مامان و سلام بابا سلام بچه هاخوبین @سلام ... خوبین😊 اونا: سلام مرسی شما خوبین &ایشون کیم تهیونگ هستن و تهیونگ اینا مامان و بابا و بردار و خواهر من هستن

✨🌿{علامت کارا+/ آیسان# /ملینا&/ جیمین∆/ تهیونگ@/ جین _ / جونگ کوک ¶/ چا اون وو ^}🌿✨ @خوشبختم ... خوشحالم که میبینمتون ملینا خیلی از شما تعریف کرده مادر ملینا : خوشبختم همچنین بابا ملینا : همچنین پسرم... بریم سوار ون شم &(گوشام اشتباه شنید یا بابا گفت به تهیونگ پسرم واقعا نمیدونستم زود اوخت بگیره با تهیونگ.......شروع کردیم راه رفتن به سمت ون چون زیاد بودیم بابا ون گرفته یود تا بریم خونه) @(چه مهربونه باباش) خواهر ملینا : خیلی دلم برات تنگ شده بود &منم همینطور بیا بغلم برادر ملینا : از وقتی که رفتی هیچکس نیومد باهم پی اس بازی کنه خوشحالم که برگشتی قراره بازی کنیم

&(کاشکی خیلی میموندم پیششون واقعا بهم نیاز دارن و منم به اونا ولی تهیونگ به من نیاز داره و تنهاس تو سئول و خانواده اش رو خیلی وقت میشه ندیده و تنهاس به جز پسرا هیچکس رو نداره) & عیب نداره بازی میکنیم ... هی ایلیا تهیونگ بازیش خوبه ها ولی فکر نکنم به پای من برسه با اونم بازی میکنی @بریم مسابقه میدیم میبینم برادر ملینا : اول من اقای تهیونگ با ملینا مسابقه میدم بعد شما بدین @باشه بریم ببینیم چی میشه( سوار شدیم رسیدیم خونه ی ملینا اینا خیلی خوشگل و جو خوبی داشت ...هی دلم برای خانواده ام تنگ شده برگردم کره میرم تا ببینمشون)

@باشه بریم ببینیم چی میشه( سوار شدیم رسیدیم خونه ی ملینا اینا خیلی خوشگل و جو خوبی داشت ...هی دلم برای خانواده ام تنگ شده برگردم کره میرم تا ببینمشون) مامان ملینا: بفرمایید @واو خیلی خوشگله &به به خونه و مخصوصا اتاقم دلم براش تنگ شده بود یهو همه خندیدن 😂 بابای ملینا: شام خوردین؟ @بله هواپیما دادن مامان ملینا: بازم غذا حاضره و اگه گشنه هستین بیارم براتون &,@: نه ممنون مامان ملینا : تهیونگ جان برات اتاقت رو اماده کردم برو وسایلت رو بذار ملینا بهت نشون میده @ممنون &بیا از اینور @هی من تا حالا اینقدر خجالت و استرس یه جا نکشیده بودم ولی مامان بابات خیلی مهربون هستن &😂 مرسی از لطفته .... اینم اتاقت بغلی هم اتاق منه رو به روتم اتاق خواهرم و بغلش اتاق مامان بابام و اونم اتاق داداشمه اون ور هم دستشویی هست و اتاق اضافی دیگه ... البته تو اتاق ها دستشویی و حمام هست اتاق تهیونگ🍫✨ گایز اگه میخوایی خونه ملینا تهیونگ و کمی بیوگرافی خانوداه اش رو ببینید برید لیست ها👇🏻 1(تهیونگ) Journey to the dream بعد اونجا برید پایین یک تست هست گذاشتم براتون البته تو پیچ پریده منه ولی خلاصه دیگه برای منه😊🧡