صدای افتادنش اومد بارون سریع می بارید زیر لب زمزمه می کرد من این کار رو نکردم من نبودم دیگه بر نمی گردم حالم بده (اولین بارش بود از خونه میاد بیرون) زمزمه هاش یه دفعه قطع شد بلند داد زد تو کوچه ای بود که بن بست بود هیچ کس نبود با داد گفت: ازت منتفرم ۱۶ سال هبس کردیم ازت متنفرم باید چیکار بکنم حالا کجا برم
به این طرف و اون طرف می رفت نمی دونست الان باید راست بره یا چپ که نا گهان یه صدای مهربون گفت حالت خوبه گم شدی کمک احتیاج نداری
به بالای سرش نگاه کرد یه دختر اونجا وایساده بود تقریباً هم سن و سال های خودش بود
با صدای لرزون گفت من خوبم
صدای لرزونش احتمالا به خاطر بارون بود که تمام بدنش رو خیس کرده بود
بنظر جالب میاد💙 فقط بیشتر بنویس چون فقط دو اسلاید بود💚
به تست های منم سر بزنید
تا اینجا قشنگ بود آفرین ادامه بده 🙂💗
بعدی رو بزار
کنجکاو شدم😆🤪😝