10 اسلاید صحیح/غلط توسط: ♡[tm_jm]♡ انتشار: 4 سال پیش 113 مرتبه مشاهده شده گزارش ذخیره در مورد علاقه ها افزودن به لیست
ببخشید دیر گزاشتم😢
بعد از اینکه صحبتم با شین هه تموم شد رفتم پایین پیش شوگا اما نبودش یهو از پشت دوتا دست چشمام روبستن حدس می زدم شوگا باشه دستاش رو از روی چشمام برداشت و اومد جلوم آروم لبامو بوسید منم باهاش همراهی کردم بعد چند دقیقه لبش رو از لبم جدا کردم و بغلم کرد. منم بغلش کردم. خیلی اون لحظه رو دوست داشتم آرزو میکردم زمان متوقف بشه ما همینجوری پیش هم بمونیم بعدش خودش رو از بغلم جدا کرد و یه گردنبند رو گردنم انداخت رو ش Y♡S نوشته شده بود
من:شوگا این خیلی قشنگیه تا آخر عمرم نگهش میدارم که یه وقت عشقمو فراموش نکنم🥺. شوگا: نه به زیبایی تو بعدشم مگه منو فراموش میکنی؟🤨. من:خوب منظورم وقتی پیر شدم بود😄. شوگا: اها^-^. رفتیم و روی مبل نشستیم آروم داشتیم فیلم نگاه می کردیم که یهو صدای در زدن اومد شوگا:من میرم ببینم کیه؟. من: باشه
شوگا رفت ببینه کیه منم یکم صدای تلویزیون رو کم کردم احساس کردم صدای نامجون و جین میاد یکمی خودمو نزدیک کردم به که بفهمم احساسم درست میگه یانه .... بله مثل همیشه این حس من درست میگفت بدبخت شدیم نامجون و بقیه البته بجز جیهوپ و جیمین هیچ کس از رابطمون خبر نداره😢💔. تا خواستم قایم شم نامجون و جین اومدن و منو دیدن. نامجون: سلام سان هی...پس مهمون شوگا تو بودی😃. جین: سلام سان هی 😁😉. من:سلام جین سلام نامجون....امممم اره فک کنم مهمونش من بودم😅 نامجون: راستی شوگا حالا که هر دوتون اینجایید میخوام یه چیزی رو بهتون بگم که مربوط به هردوتون میشه
من و شوگا:بگو. نامجون:شما دوتا باهم رابطه دارین؟! با این حرفش استرسی گرفتم که شوگا دستم رو گرفت و گفت:اره منو سان هی با همیم. جین:من که گفتم ضایع است از دست تو نامجون. نامجون:خوب میگی من چیکار کنم خواستم مطمئن شم جین:باشه باشه...آخه الان چه وقت جاسوسی عشقی بود؟! من:حالا چرا دعوا میکنید؟! نامجون:جین هم خوابش میومد و داشت غذا می خورد که بزور آوردمش 😐😂. من:خوب اوپا اینکه مشکلی ندارد😐😅. جین:خوب منم غذامو تند تند خوردم و اصلا نفهمیدم چجوری خوردم😐 و حالا هم نامجون داره رو مخم راه میره نامجون:من دارم رو مخت راه میرم😐باشه حالا که انقدر خوابت میاد بیا بریم-_-. جین:باشه بریم مزاحم این دو کفتر عاشق نشین شوگا:جینننن-_-. جین:باشه باشه ما رفتیم. خدافظی کردن و رفتن منم می خواستم برم که شوگا گفت نمیزارم امشب هیچ جا بری. من:وا شوگا سارا تنهاست:/. شوگا:نه اصلا تنها نیست اه نمی زارم بری دیگه نمیشه یه روز هم پیشم باشی ؟. منم که نمی خواستم ناراحتش کنم قبول کردم بمونم شب شده بود و هردو مون خسته بودیم رفتیم بالا که بخوابیم اما مگه خوابمون می برد😐. منم که خوابم نمی برد شروع کردم به وراجی البته یه کلمه حرف زدم نه بیشتر😐😂
همین جوری حرف میزدیم که نمی دونم شب چجوری خوابم برد
از زبان شوگا:
سان هی وقتی خوابه خیلی کیوت تره بغلش کرده بودم همش درمورد بچگیاش حرف می زد و برام جالب بود یه جا حرفش رو نصفه تموم کرد گفت یه پسره به اسم مین هو داخل مدرسه بود که من خیلی..... و خوابش برد منم که همش نگاهش می کردم نمی دونم کی خوابم برد.
از زبان جین:
داخل ماشین با نامجون بودیم که همش داشت غر می زد😐 من:نامجون لطفاً بسه چته خوب همدیگه رو دست دارن مایلید مخالف باشیم؟! نامجون :معلومه که نه ولی.... من:ولی چی...ها؟!نامجون سرم درد میکنه دیگه بسه اه خدا به داد زنت برسه🙄. نامجون:مگه من چمه؟! من:غلط کردم 😐💔 خوبه بسه حالا لطفاً پیاده شو بریم نامجون:عه رسیدیم باشه بریم... رفتیم خونه و لباسامو عوض کردم خسته بودم و رفتم خوابیدم صبح ساعت ۶:۵۰دقیقه بیدار شدم که رفتم دست و صورتمو شستم و بعد جیمین رو بیدار کردم که بقیه رو بیدار کنه ساعت ۷:۳۰بود یهو پیدینیم زنگ زد گفت که تا سه روز دیگه تعطیلیم بعد هم مکالمه رو تموم کردی من:بچه ها بریم بخوابیم 😉. نامجون:بریم چیکارکنیم🤨مگه ما تمرین نداریم. من:نه پیدی نیم گفت که تا سه آینده تعطیل 😃. جیمین :اخیش من رفتم بخوابم. منم که یهو یاد شوگا افتادم به به حالا یکم مردم آزاری کنیم😆. زنگ زدم به شوگا که......
از زبان سان هی:
نمی دونم کی خوابم برد که صبح باصدای زنگ گوشی بیدار شدم که فهمیدم شوگا هم بیدار شد من هنوز چشمام بسته بود با گوشی خودم رو برداشتم دیدم صدایی ازش نمیاد پس مال شوگا بود چشمام رو باز کردم و گوشی شوگا رو برداشتم. شوگا: هرکس هست جوابش بده. جین بود جواب دادم. من:الو جین سلام. جین:الو سلام میگم شما ها کجا موندید. یهو یادم اومد تمرین داریم من:ساعت چنده؟!الان شما کجایین؟!دیر شده؟! جین:یاع. اره دیر کردین پی دی نیم اعصبانی شد خاک توسرم شد الان جواب بابام رو چی بدم🥺. من:وایییی باشه ما الان میایم.....اوففففف. جین:نه نرین پی دی نیم سه روز بهمون استراحت داده. اون لحظه دلم میخواست جیغ بزنم. من:جین؟! دارم برات-_-. جین:یاع یاع یاع 😂😂باشهبرین بخوابین بای. من:بای-_-. گوشی رو قطع کردم و گزاشتمش روی میز کناری شوگا:جین چیکار داشت....وای سان هی تمرین 0_0. من:نمی خواد بریم عمو پی دی نیم سه روز رو استراحت داده•-•. شوگا:اخیشششش حالا بیا بخوابیم. من:تنبل خان دیگه خواب بسه😐پاشو. شوگا:باشه میام من رفتم پایین تا یه چیزی درست کنم خداروشکر همیشه باخودم یه دست لباس میارم😐یه خودی نارنجی بلند که تا رونات بود پوشیده بودی با یه ساپورت مشکی صبحونه رو آماده کردم ولی آقا هنوز خواب بود....😐💔
رفتم تو اتاق خیلی ناز شبیه این گربه مولوسا خواب بود رفتم گونشو بوسیدم و گفتم بیدار شو یکی از چشماشو باز کرد و نگاهم کرد گفت اگه بیدار نشم چی میشه؟! من:پس که اینطور منم میرم پیشه... شوگا بلند شد و گفت:میری پیش کی راستی اون حرف دیشبت رو کامل نکردی اون پسره کی بود تو مدرستون😐🤨. وای این یعنی شوگا داره حسودی می کنه پسره آها منظورش مین هو بود 😐😂. من:آخه مین هو الان چه ربطی داره؟! شوگا:خیلیم ربط داره. من:کجاش ربط داره؟! شوگا:مگه من نباید همه چیو راجب عشقم بدونم خو من دوست دارم بدونم بچگیات چجوری بودی-_-. من:خوب مثل دخترای دیگه بودم😐. شوگا:عه بگو دیگه تو برا چی یهو اسم یه پسر دیگه رو آوردی؟! من:شوگا مین هو یکی از دوستای بچگیمه خوب بعد من وقتی بچه بود دیگه از این لوس بازیا در می آوردم دیگه اه -_-. شوگا:آها منظورت اینه که دوسش داشتی🙄. من:اره اما من اصلا اونو دوست ندارم لطفاً دیگه این لجبازیو کنار بزار باشه؟! شوگا:باشه برو پایین اومدم. رفتم پایین سفره رو درست چیدم که شوگا اومد باهم صبحانه رو خوردیم و بعد ظرفارو شستم. من:شوگا بیا فردا بریم جنگل البته با پسرا. شوگا:فکر خوبیه به پسرا میگم منم که کارم تموم شد رفتم گوشیم رو چک کردم بله ۱۲تماس از دست رفته از طرف سارا داشتم😐
زنگ زدم به سارا. (سان هی+ سارا-)
+الو ساراخوبی. _به به سان هی خانم معلوم هست کجایی اشغال +نه معلوم نی...خب خله هنوز خونه شوگام. _میگم خرشانسی میگی نه😐خب مزاحم نشم یه وقت بای بای. +مرض بای. دختره اشغال😒 رفتم پیش شوگا سرش تو گوشی بود آروم رفتم پیشش نشستم و در حال چت با شین هه بودم کی اسم این خلع رو گذاشته عشقم 😐💔 عجبا این دختر نمی خواد گوشیه منو ول. کنه😑. زود رفتم اسمش رو درست کردم من:شین هه اگه یه بار دیگه به گوشیه من دست بزنی می کشمت-_-. شین هه:باشه😂. گوشیم رو خاموش کردم و گزاشتم کنارم سرم رو آروم به شونه شوگا تکیه دادم که نمی دونم چجوری خوابم برد😐😴.
از زبان شوگا:
سان هی آروم سرش رو گزاشت رو شونم که بعد چند دقیقه خوابش برد گوشیمو کنار گزاشتم و بغلش کردم و موهاشو نوازش می کردم آروم آروم سرشو گزاشتم روی متکا و رفتم بیرون دیگه باید یه درس درست و حسابی به این پسره بدم😠 از خونه زدم بیرون و سوار ماشین شدم شروع به حرکت کردم اگه من شوگام امشب به تو یکی نشون میدم😠💔
خب خب پایان🥺 ببخشید که این چند وقته نبودم قول میدم زود زود بزارم و اینکه تستچی جون من زود منتشر کن😐😑💔
دوستون دارم(::::::
نظر فراموش نشه عشقولی❤️💜
10 اسلاید
1
نتیجه
مجموع امتیاز شما
امتیاز
تعداد پاسخ صحیح
تعداد پاسخ غلط
درصد صحیح
شما به درصد سوالات پاسخ درست دادید
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
11 لایک
عالییی بود منتظر پارت بعدی هستم
عالیییی بود🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩🤩
عالیه
پارت بعد پلیز ♡
😐
عالی بود خیلی خوب بود هرچی بگم کم گفتم حرفی برا گفتن ندارم بی صبرانه منتظر پارت بعدی هستم خیلی خوب بود
💙💙💙💙💙💙💙🤍🤍🤍🤍🤍🤍🤍