
سلام اینم پارت هشت امیدوارم دوست داشته باشید و اینکه ناظر جان لطفا رد نکن و امروز منتشرش کن ممنون.
سلام کیوتم اول بالا رو بخون . لایک ها نزدیک ۲۰ تا باشه پارت بعد رو میزارم. پس بلایک فرزندم. ناظر لطفا رد نکن ممنون 🖤
ا.ت :الو سلام لونا لونا:سلام ا.ت خوبی ؟ ا.ت :ممنون خوبم تو چطوری؟ لونا :منم خوبم یک سوال داشتم ازت در رابطه با آهنگی که باید درست کنیم ا.ت:امم بپرس بعد از ۱۰ دقیقه توصیح دادن برای لونا گوشی رو قطع کردم و یک نگاه به ساعت کردم ساعت شیش و نیم بود ا.ت: یا خدا ساعت شیشِ؟ فلیکس من دیگه باید برم اوپا فلیکس:می موندی کیک و شام و هم می خوردی بعد می رفتی ا.ت : نمیشه اوپا فردا باید برم خونه یکی از بچه ها باید روی یک آهنگ کار بکنیم . سهون هم احتمالا خیلی خسته شده نباید برگرده؟ فلیکس: باشه از زبان ا.ت از تهیون و فلیکس خداحافظی کردیم و رفتیم سمت ماشین . ا.ت: ببخشید اگه ناراحتی چیزی شدی 😔 سهون :بابا این چه حرفیه امروز خیلی بهم خوشگذشت ا.ت : واقعا خوشحال شدم 😁❤. راستی شمارتو بهم نمیدی آقای سهون؟ سهون : خوب شد گفتی داشت یادم میرفت ا.ت 😅Kim Rose
شماره سهون رو گرفتم و از هم خداحافظی کردیمو رفتیم واسه خونه رفتم چند تا مواد غذایی گرفتم. توی کوچه ا.ت:این آقا کیه دمه در 🤔 وا . هرچی سعی کردم صورتشو ببینم معلوم نمی شد لباس مشکی پوشیده بود و ماسک مشکی زده بود .دم ساختمون وایستاده بود ریموت پارکینگ و زدم و ماشین و بردم داخل . رفتم ببینم ایشون کیه ا.ت: ببخشید شما کی هستید؟ فرد ناشناس: خانم کیم ا.ت؟ ا.ت : بله خودمم شما؟ فرد ناشناس : ماسک مو درآوردم تا بفهمه کی هستم ا.ت : ت...ت..تهیونگ!!! ته : آره خودمم . ا.ت :میشه همین الان از اینجا بری نمی خوام ببینمت 🥺😭 تهیونگ: نه خیر نمیرم😔🖤 در پارکینگ بسته شد و ا.ت و تهیونگ توی پارکینگ ایستادن . ( ات تا می خواست بره توی حیاط تهیونگ اومده بود تو پارکینگ اوکی؟)Kim Rose
تهیونگ:* رفتم از پشت بغلش کردم و بهش گفت : ا.ت من که بهت گفتم من نمی خواستم اون نقش رو بازی کنم . به اجبار کمپانی و کارگردان اون نقش رو قبول کردم. (فلش بک به گذشته : به تهیونگ زنگ زدم ولی جواب نمی داد بخاطر همین رفتم وکمپانی بهم گفتن سر ضبط سریال هستن رفتم سر صحنه فیلم برداری که دیدم تهیونگ داره 💋 کنار رود خانه هان و بغلش کرده بود . ناظر لطفا رد نکن 🥺قرار نبود نقش اصلی رو بازی کنه بهم گفته بود این کار و انجام نمی ده . کارگردان: کات عالی بود تهیونگ ا.ت : تا تهیونگ متوجه من شد سریع شروع به دویدن کردم و اونم پشت سرم می دوید و صدام میزد. Kim Rose ادامه داستان نتیجه
اگر پسندیدی، لایک کن و به سازنده انرژی بده!
عالییییییییی بودددد منتطر پارتتت بعدیممممم
عالییی بود اجی 😙
های
ا.ت ی روز اشتباهی ی پسرو بق...ل میکنه و جیمینم بد برداشت میکنه.ی روز دعواشون میشه و ا.ت از خونه میره بیرون ولی تصادف میکنه و بچ....ش میمره
اگه دوس داری بخونی بیا پروفم
---------
جهت تبیلغ نیس
فقط برای اینکه بعضی بفهمنن مغرور نیستم
و اگه فیک دوس نداری از این کامنت بگذر