ساعت 1
اعضای بی تی اس سوار ماشین میشن میرن.
یونا و لیسا میان بیرون.
یونا : وای نه رفتن.
لیسا : از کجا میدونی رفتن؟
یونا : ماشینشون نیست. گفتم برم گفتی نه یکم ب*ر*ق*ص*ی*م بعد برو حالا هم رفتن ا*ه.
لیسا : خب من چیکار کنم مسئول رفت و آمد اونا منم؟
یونا : باید همون اول میرفتم ببینمشون.
لیسا : خب الان مگه ت*ق*ص*ی*ر منه که با من د*ع*و*ا داری؟
یونا : آره اگه میزاشتی برم ببینمشون الان اینطوری نمیشد.
لیسا : بعدشم ساعت یکه شبه یه گربه تو خیابون نیست معلومه که میرن.
یونا : تو که میدونی چرا منو تا الان نگه داشتی؟
لیسا : فکر میکردم میمونن نمیدونستم انقدر زود میرن حالا ول کن من خوابم میاد بریم.
و سوار تاکسی میشن و میرن هتل.
فردا ساعت 4 بعد از ظهر کافه هتل
یونا درحال دیدن م*و*ز*ی*ک و*ی*د*ی*و باتره.
لیسا : این الان صدای بی تی اسه؟
یونا : آره.
(تهیونگ : Cool Shade Stunner
Yeah, I owe it all to May Mather
Hot like Summer
Yeah, I'm makin'Yuo Sweat like
That
Break it down)
لیسا : این صدا آشناست.
یونا : صدای V ه.
لیسا : V.
یونا : آره اسمش کیم تهیونگ ه بهش میگن V.
لیسا : انگار صداشو قبلا شنیدم خیلی آشناست.
عالی
😘😘😘